بصیرت سرا
ولا یحمل هذه العَلَم الا اهل البصر و الصبر




آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




جستجو





رتبه


 
  مستند کودکان و اینستاگرام قسمت اول ...

منبع : سایت گرداب

 

موضوعات: بصیرت, روانشناسی اسلامی, دانستنی ها, کلیپ
[سه شنبه 1401-10-27] [ 08:47:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه زیبا و جذاب شویم ...


اعمال و دعاهای زیبایی چهره و جذابیت معنوی


آیا تا کنون به دنبال دعایی برای زیباتر شدن چهره و صورت خود بوده اید؟ و یا اسلام ذکر و دعایی را پیشنهاد کرده است که به زیباتر شدن چهره انسان کمک کند؟ پاسخ آری است.در آیات قرآن و احادیث پیشوایان دینی، دعاهایی وجود دارد که مخصوص زیبایی صورت و جذابیت چهره می باشد. در این بخش از بصیرت سرا برخی از آنها را معرفی می کنیم.


از دیدگاه اسلام زیبایی به دو مفهوم زیبایی مادی و زیبایی معنوی تقسیم می شود و اسلام بیشتر بر روی زیبایی معنوی تاکید می کند اما انسان را به کسب زیبایی مادی هم تشویق می کند. زیبایی معنوی چهره با اعمالی مانند نماز و دعا حاصل می شود و زیبایی مادی و ظاهری چهره نیز به صورت طبیعی به وسیله امور مادی به دست می آید.

یکی از اعمال دیگر برای زیبایی معنوی چهره، خواندن نافله شب است که در روایات بسیاری برای زیبایی صورت و نیکویی چهره خواندن آن سفارش شده است. امام صادق(ع) در این باره می فرمایند:نماز شب ، صورت را نورانی می کند.

علاوه بر این به نقل از پیامبر اکرم(ص)، خواندن دعای «اللهم حسّن خلقی وخلقی» برای زیبا شدن مفید است.

 

ادامه »

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی
[شنبه 1399-04-28] [ 04:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حجاب از منظر ریاضی (دانلود اجباری) ...

دانلود کنید و نشر دهید

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی, کلیپ
[یکشنبه 1399-03-18] [ 01:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه بیماری هایمان را درمان کنیم ؟ ...

بیماری روحی

 

تا حالا دقت گردین ؟؟؟

اگه یه وقت احساس بیماری بکنیم سریع میریم سراغ پزشک و وقت میزاریم نسخه پزشک رو با هزینه تهیه و مو به مو اجراء می کنیم تا ابنکه بهبودی کامل رو به دست بیاریم .

اما چرا کم پیش میاد بیماری ها روحی مان رو جدی بگیریم و جهت مداوا کردنشان اقدام کنیم .

باور کنیم حسادت ، خبر چینی ، اختلاف افکنی ، چشم و هم چشمی ، چشم چرانی ، دروغ و خیلی های دیگه امراض روحی و روانی محسوب میشه و علاوه بر آن گناه نیز هست و مستوجب عقوبت .

از همین حالا به خودمان قول بدیم یکی یکی از این بیماری ها رو کنا بزاریم و آرامش را به روح و روان خودمان برگردانیم

چطور ؟

با رعایت اصول اخلاق اسلامی و پیروی از شرع مقدس اسلام و سیره پیشوایان دین ان شاء الله

نویسنده : م رحیمی

 

موضوعات: بصیرت, اخلاقی, روانشناسی اسلامی, احکام
 [ 10:25:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  هشت دعا و ذکر مجرب جهت گشایش بخت جوانان ...

دعا مجرب برای بخش گشایی دختران مجرد

 

دعای اول خواستگار برای دختران جوان :

آیه شریفه زیر را برای خواستگار آمدن دختر بر روی کاغذ بنویسید و با گلاب بشویید و بخورید :
“وَاضْرِبْ لَهُمْ مَثَلا اَصْحابَ الْقَرْیَةِ اِذْ جائَهَا الْمُرْسَلوُنْ”
(خواهران گرامی دقت شود که ادعیه باید در شرایط و زمان خاص نوشته شوند)

دعای دوم برای ازدواج دختران مجرد :

مرحله اول : برای ازدواج و خواستگار آمدن برای دختران جوان یـالــطـــیـف را هر روز صدو بیست و نه بار بخوانید.
مرحله دوم : آیه “وَ أَنکِحُواْ الْأَیَامَى‏ مِنکمُ‏ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکمُ‏ وَ إِمَائکُمْ إِن یَکُونُواْ فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَ اللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ”( آیه سی ودو سوره نور) را موقع اذان بخوانید.

دعای سوم برای بازشدن بخت دختران جوان :

روایت کرده انداز امام جعفر صادق علیه السلام که اگر ازدواج نکرده و دختری در خانه مانده باشد و کسی به خواستگاری نیاید سوره احزاب را بر پاره ای کاغذ بنویسد و در کوزه ای کوچکی قرار دهد و آن کوزه را در خانه ای که آن دختر زندگی می کند قرار دهد پس خواستگار آن دختر زیاد شود و این امر تسریع یابد.

دعای چهارم برای بخت گشایی دختران جوان :

اگر دختر خانمی هنوز شوهر نکرده و یا خواستگاری برایش نیامده و یا آمده وهنوز کار به پایان نرسیده و به خانه بخت نرفته است به مدت چهل روز بعد از هر نماز واجب بلافاصله بدون اینکه با کسی حرف بزند یک صلوات بفرستد و هفت مرتبه این آیه مبارکه را تلاوت کند
“رَبِّ لا تَـذَرنی فَـرداً وَ اَنتَ خَیرُا لوارثـین” (سوره انبیا آیه ۸۹)
انشالله که به سلامتی به خانه بخت برود و ازدواج کند.

تذکر: در زمان خاصی که نماز نمی خونید از خواندن این آیه مبارکه خودداری کنید.

دعای پنجم برای گشایش بخت بسته

آیات زیر را بر کاغذ بنویسد و بر گردن آویزان خود کنید:
۱-سوره فتح آیات یک و دو
۲- سوره نصر کامل
۳-سوره روم آیه بیست و یک
۴-سوره مائده آیه بیست و سه
۵-سوره قمر آیات یازده و دوازده
۶-سوره طه آیاتبیست و پنج تا بیست و هشت
۷-سوره کهف آیه نود و نه
۸-سوره توبه آیات صدوبیست وهشت  و  صدوبیست و نه
پس از آویزان کردن این جمله به آن اضافه شود:
کذلک حللت فلان بنت فلانه ( توضیح : بجای فلان نام دختر و بجای فلانه نام مادر وی را می بایست نوشت)(معنی:ترجمه : بدین ترتیب فلان دختر فلانه را آزاد کردم)

دعای ششم مجرب برای بخت گشایی دختران :

آیه :” إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَ لَئنِ زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ کاَنَ حَلِیمًا غَفُورًا”(چهل و یکر فاطر) را بمدت چهل روز روزی چهل مرتبه بخوانید.

راه هفتم برای بخت گشایی دختران مجرد :

حداقل روزی صدبار استغفار کنید(بیشتر شود بهتر است)

دعای هشتم برای بخت گشایی و آمدن خواستگار مناسب برای دختران مجرد :

مرجله اول: دعای مقنعه را روزها گوشه مقنعه یا روسری و دعای مقنعه را شبها زیر بالشت قرار دهید.

مرجله دوم: انگشتر شرف الشمس دست کند

مرجله سوم: روزی صدوده مرتبه آیه نه سوره آل عمران را تا بخوانید و سپس بگویید “اجمع بینی و بین زوج المومن”

مرجله چهارم: روزی دو مرتبه سورد یس و یا چهل مرتبه حمد بخواند و به حضرت زینب”سلام الله علیها” هدیه دهید و هر روز بگویید به حق علی و فاطمه بر شما همسری خوب برایم بفرست.
انشالله که دعاها موجب بخت گشایی شما گردد.

منبع : سایت ایرناب

موضوعات: روانشناسی اسلامی
[پنجشنبه 1396-10-07] [ 09:31:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  توصیه های شهاب مرادی برای دختران مجرد ... ...
حجت الاسلام شهاب مرادی، کارشناس خانواده، ازدواج و جوانان با اشاره به مشکلات دختران برای ازدواج در سن بالا، هشت راهکار را برای حل این مشکل ارائه کرد.
 
به گزارش مهر، چندی قبل دختر جوانی که به دلیل ازدواج نکردن تا سن 37 سالگی با مشکلاتی رو به رو شده بود، با مطرح کردن مشکلاتش در سایت حجت الاسلام شهاب مرادی درخواست کرد او را برای حل مشکلش راهنمایی کند. جالب توجه است که این پیام 118 هزار و هفتصد و بیست و نهمین پیامی است که این صاحبنظر مورد توجه جوانان دریافت کرده است.  
 
این دختر جوان در نامه خود اعلام کرده بود، دختري ۳۷ ساله و مجرد، داراي بالاترين مدرک تحصيلي از بهترين دانشگاه کشور، دارای يک شغل خيلي خوب دارم و استقلال مالي در زندگي هستم. با پدرو مادر پيرم زندگي ميکنم و از نظر خانوادگي زندگي سطح متوسط رو به پاييني داريم. خانواده اي مذهبي و مقيد دارم هيچگاه در رفتار و گفتار و ظاهر به طريقي عمل نکردم که جلوه گري باشد…
 
از زمان دبيرستان خواستگاراني داشتم ولي به دلايل زير هنوز ازدواج نکردم:
 
*اوايل مي گفتم مي خوام برم دانشگاه و رد مي کردم.
 
*کمي بعد تر به دلايل بچه گانه آنها را رد مي کردم .
 
*چند سال بعد جدي تر به مساله ازدواج فکر کردم اما خيلي از آنها از نظر معيارهاي اصلي و مهم با من همخوان نبودند.
 
* مواردي هم بودند که خودشان ديگر پيگيري نمي کردند.
 
*کمي که سنم بالاتر رفت تعداد خواستگارها کم شد.
 
الان خيلي احساس تنهايي مي کنم و واقعا نياز عاطفي دارم که ازدواج کنم اما نمي توانم از معيارهايم پايين بيايم که مهمترين آنها ايمان، شخصيت، اخلاق، تطابق فرهنگي، تناسب سني و تا حدودي تحصيلي، مجرد بودن و خانواده خوب داشتن است.
 
شما راهنمايي کنيد چه کنم. من که به عنوان يک خانم نمي توانم پا پيش بگذارم و خودم دنبال همسر بگردم حتي غرورم اجازه نمي دهد با کسي از اطرافيان مطرح کنم و مثلا بگويم مورد مناسب مي شناسند يا خير، عزت نفسم چه مي شود؟ پس چه کنم؟ 
 
همسريابي اينترنتي را هم با توجه به پيامدهاي احتمالي کار درست و معقولانه اي نمي دانم اگر چه از سر استيصال چند بار اين فکر به ذهنم رسيده… نظر شما چيه؟ در هر حال بگوييد چه کنم؟

 

ادامه »

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی, دانستنی ها
 [ 09:19:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  هفت نکته مهم که باید در مورد خشمتان بدانید ...

وقتی عصبانی می‌شوید، هورمون‌های استرس به بدن‌تان هجوم می‌آورند و قسمتی از مغز را که به منطق مربوط می‌شود از کار می‌اندازند. بسته به نوع تربیت‌تان ممکن است پا به فرار بگذارید و پنهان شوید یا انکار و حمله کنید. به هر حال، واکنش ناخودآگاه به خشم، که از کودکی در وجودتان باقی‌مانده است، به این راحتی دست از سرتان بر‌نمی‌دارد. در این مقاله ۷ نکته‌ای که باید در مورد خشم بدانید، آماده است.

«خواهش می‌کنم دیگه گریه نکن»، «با من اینجوری رفتار نکن.» ممکن است این روزها دیگر از این نوع دستورات نشنوید، اما حرف‌هایی که والدین یا مربیان مهد‌کودک هنگام عصبانیت در کودکی به شما زده‌اند، احتمالا هنوز هم فراموش‌تان نشده‌اند. حتما چیزهای زیادی هم از دیدن اینکه والدین‌تان چطور خشم‌شان را ابراز می‌کردند، یاد گرفته‌اید. شاید به شما می‌گفتند نباید عصبانی شوید، خشم بد است یا هر زمانی که عصبانی می‌شوید به کسی آسیب می‌رسانید. به بیان دیگر، تجربه‌ی دوران کودکی‌ و زخم‌های احساسی که در آن دوره ایجاد شده‌اند، می‌توانند بر رابطه‌های امروزتان نیز تاثیر بگذارند.

خوشبختانه زخم‌هایی از این دست قابل درمان هستند و با آموختن چند نکته در مورد عصبانیت، بهتر می‌توانید این احساس را درک و کنترل کنید. در اینجا به هفت نکته درباره‌ی خشم‌هایی که از آسیب‌های احساسی دوران کودکی ناشی می‌شوند و راه‌های جلوگیری از آنها اشاره می‌کنیم.

۱. خشم سرکوب شده مانند آتشفشان است

خشم می‌تواند دیگران را معذب کند یا بترساند، به همین دلیل احتمالا والدین‌تان به شما آموخته‌اند که آن را فرو خورده و اجازه ندهید بیرون بریزد. مشکلی که سرکوب کردن دارد این است که باعث ایجاد کوهی از احساساتی می‌شود که برای انفجار آماده‌اند و بالاخره به شکل مخربی فوران خواهند کرد، از بیماری‌های جسمی گرفته تا افسردگی یا بروز رفتارهای خود‌تخریبی.

۲. خشم‌تان سعی دارد با شما حرف بزند

ذهن از خشم به عنوان روشی استفاده می‌کند تا به شما بگوید چیزی ناراحت‌تان کرده است. اگر کسی کاری کند یا چیزی بگوید که باعث عصبانیت‌تان شود ولی این احساس را نادیده بگیرید، یعنی در اصل عامل محرک خشم‌ را نیز نادیده گرفته‌اید. اگر چیزی به حدی برای‌تان مهم است که باعث برانگیختن احساسی در شما می‌شود، حتما آنقدر اهمیت دارد که نباید دست‌کم گرفته یا از جانب شما مردود شود.

۳. بدن‌تان به شما می‌گوید چه زمانی عصبانی هستید

خشم گاهی آنقدر سریع اتفاق می‌افتد که به شما فرصت تشخیص نمی‌دهد و قبل از اینکه آن را حس کنید واکنش نشان می‌دهید. زمانی که یاد بگیرید علائم فیزیکی خشم را در بدن خود تشخیص دهید، می‌توانید آن را زود شناسایی کرده و واکنش خود را به تاخیر بیندازید. این علائم فیزیکی می‌توانند داغ شدن صورت یا ایجاد فشار در گردن باشند.

۴. واکنش‌ها قابل کنترل هستند

از حرف دوست‌تان ناراحت شده‌اید؟ فکر می‌کنید شریک زندگی‌تان از شما فاصله گرفته؟ با کودکی بدعنق طرف هستید؟ تمامی اینها می‌توانند باعث واکشی شوند که در نهایت منجر به بروز رفتاری مخرب از جانب شما خواهد شد. ممکن است در ابتدا به نظرتان دشوار بیاید، اما می‌توانید واکنش خود را به عواملی که باعث تحریک خشم‌تان می‌شوند، کنترل کنید. با کنترل واکنش‌های آنی و تکانشی، می‌توانید موقعیت را مورد بررسی قرار داده و بهترین و مناسب‌ترین روش صحبت یا عمل را انتخاب کنید.

۵. کودکی‌تان هنوز هم باعث عصبانیت‌تان می‌شود

این داستان را در نظر بگیرید: وقتی بچه بودید، پدرتان در حالی که مشغول نوشیدن چهارمین لیوان چای خود بود تکالیف‌تان را نگاهی می‌کرد و دائما شما را «نادان» و «تنبل» خطاب می‌کرد. به جای اینکه این رفتار را به حساب خستگی و مشکلات مالی‌اش بگذارید، ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن و اینکه همه‌ی انتقادها تحقیر‌آمیز هستند، در شما به وجود آمد. و حالا به عنوان یک فرد بالغ، زمانی که رئیس‌تان از شما می‌خواهد گزارشی را که اشتباهاتی دارد دوباره انجام دهید، با عصبانیت به او واکنش نشان می‌دهید، اما چیزی که در اصل باعث تحریک این خشم شده به پدرتان مربوط می‌شود نه رئیس‌تان.

۶. واکنش نشان‌ دادن می‌تواند رابطه‌های شما را به آرامی نابود کند

زمانی که با شریک زندگی‌تان در حالی که یکی از شما عصبانی است صحبت می‌کنید، به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسید. مدام بین حرف‌های هم می‌پرید یا در تمام مدت به این فکر‌ می‌کنید که چه پاسخی بدهید تا برنده‌ی بحث شوید. در نهایت، هر دو بازنده هستید، چون هیچ کدام‌ گوش نمی‌دهید. این نوع واکنش‌ها می‌توانند منجر به رابطه‌هایی شوند که در آن شما یا شریک‌تان به دلیل وحشت از مشاجره به شدت مراقب هستید که طرف مقابل را نرنجانید، و این باعث می‌شود مشکلات از ترسِ بروزِ بحث‌های داغ و جنجالی پنهان بمانند و هیچ‌گاه حل نشوند.

۷. ذهن‌آگاهی در نقطه‌ی مقابل واکنش هیجانی قرار دارد

رابطه‌های خوب اتفاقی به وجود نمی‌آیند. عصبانیتی که درست کنترل نشده باشد باعث می‌شود شما و عزیزان‌تان نتوانید به چیزهایی که از همدیگر و از زندگی انتظار دارید، دست پیدا کنید. ذهن‌آگاهی برای کنترل خشم به شما کمک می‌کند. ذهن‌آگاهی به این معنی است که تمام توجه‌تان به زمان حال باشد. در این حالت،‌ انگار شما از فاصله‌ی دور و بدون قضاوت درمورد خوب یا بد بودن افکار و احساسات‌تان، به آنها نگاه می‌کنید. یعنی به‌ جایی اینکه بنشینید و گذر زندگی را تماشا کنید، در لحظه زندگی کنید و تجربه کسب کنید.

پس می‌توان ادعا کرد ذهن‌آگاهی کلیدی است برای باز کردن قفل واکنش‌های سالم در برابر خشم، زیرا ذهن‌آگاهی در نقطه‌ی مقابل واکنش هیجانی است.

چگونه به جلو حرکت کنید

اولین قدم برای ایجاد تغییر در تعامل با افراد، شناسایی مشکلات و پذیرفتن مسئولیت‌هاست. با خودتان صادق باشید و آگاهانه و با دقت نقشی که خشم در رابطه‌ی شما ایفا کرده است را بررسی کنید. در این صورت می‌توانید یاد بگیرید چطور به احساسات‌تان دسترسی داشته و آنها را پردازش کنید. زمانی که خود را متعهد کنید که طرز فکر و رفتارتان را تغییر دهید، کنترل زندگی خود را به دست خواهید گرفت. با استفاده از ذهن‌آگاهی زخم‌های احساسی را ترمیم و با کمک بخشش و قدردانی به جلو حرکت کنید.

منبع : برگرفته از سایت شهر خبر

موضوعات: روانشناسی اسلامی
[پنجشنبه 1395-05-14] [ 12:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام نسبت به حيا ، عفت و حجاب چيست؟ ...

براى دست يافتن به ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام مى ‏توان از سيره عملى ، سخنان ، و مطالبى كه از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل شده‏است بهره گرفت.
از آن حضرت روايت شده كه فرمودند:
«آنچه براى زنان نيكوست اين است كه مردان نامحرم را نبيند و نامحرمان نيز او را نگاه نكنند».(74)

حجاب حتى از نابينا
روزى مردى نابينا پس از اجازه گرفتن وارد خانه حضرت زهرا عليها السلام شد. پيامبر صلى الله عليه وآله مشاهده كرد كه حضرت زهرا عليها السلام برخواست. حضرت فرمود: دخترم! اين مرد نابيناست؟ فاطمه‏ عليها السلام پاسخ داد:
«اگر او مرا نمى ‏بيند ولى من او را مى ‏نگرم و او بوى مرا استشمام مى ‏كند».(75)؛
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: شهادت مى ‏دهم كه تو پاره تن من هستى.

نزديك‏ترين حالت زن نزد خداوند
از حضرت زهرا عليها السلام نقل شده است كه مى ‏فرمايند:
«نزديك‏ترين حالتى كه زن نزد پروردگارش دارد اين است كه داخل خانه‏ اش سكنى گزيند.»(76).

خوشحالى براى دور شدن از نامحرمان‏
هنگامى ‏ كه پيامبر صلى الله عليه وآله كارهاى بيرون خانه را به عهده حضرت على‏ عليه السلام و امور داخلى منزل را به حضرت فاطمه‏ عليها السلام واگذار كرد ، آن حضرت چنين فرمود:
كسى به جز خدا نمى ‏داند كه چه قدر از اين كه رسول خدا مرا از برخورد با مردان نامحرم معاف كرد خوشحال شدم.»(77)

حجاب حتى بعد شهادت‏
حجاب براى حضرت فاطمه آنقدر اهميت داشت كه حتى راضى نشد بعد از شهادت هم حجم بدن او نمايان باشد.
روزى فاطمه زهرا عليها السلام به اسماء فرمود: چه بد است اين تخته‏هايى كه بدن مرده را براى تشييع جنازه روى آن مى ‏گذارند! زيرا وقتى زنى را روى آن قرار مى ‏دهند و پارچه اى بر بدنش مى ‏كشند، حجم بدن او معلوم است.
اسماء گفت: من كه در حبشه بودم، مى ‏ديدم مردم آنجا تابوتى از چوب درست مى ‏كردند و مرده را داخل آن مى ‏گذاشتند.
سپس اسماء با چوب خرما تابوتى لبه‏ دار درست كرد و به فاطمه‏ عليها السلام نشان داد. حضرت فاطمه بسيار خوشحال شد و فرمود: اين خيلى خوب است. وقتى مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‏اى روى آن بكشند، ديگر معلوم نمى ‏شود مرده مرد است يا زن. آنگاه فرمود: پس از مرگم، مرا در همين تابوت بگذاريد.(78)

زن بدحجاب‏
از حضرت زهرا عليها السلام نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود:
«يا بنتى! امّا المعلّقة بشعرها فانّها كانت لاتغطّى شعرها من الرجال…»(79)؛
«اى دخترم! امّا زنى كه - در جهنم به مويش آويزان شده بود او زنى بود كه مويش را از مردان نمى ‏پوشانيد…».

زينت زن براى نامحرم‏
«…و امّا التى كانت تأكل لحم جسدها فانّها كانت تزيّن بدنها للناس»(80)؛
«…و امّا زنى كه گوشت بدنش را مى ‏خورد پس او زنى بود كه بدنش را براى مردان (نامحرم) زينت مى ‏كند».
————————————————————-
74) بحارالانوار ، ج 101 ، ص 36.
75) بحارالانوار ، ج 43 ، ص 91.
76) بحارالانوار ،ج 43 ، ص 92.
77) بحارالأنوار، ج 43، ص 81.
78) بحار الانوار 2/67.
79) بحارالانوار ، ج 8 ، ص 309.
80) بحارالانوار ، ج 8 ، ص 309.

منبع : ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام نسبت به حيا ، عفت و حجاب چيست؟ / موسسه جهانی سبطین

موضوعات: مذهبی, اخلاقی, روانشناسی اسلامی
[جمعه 1395-02-10] [ 12:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حیا و عفت چیست ؟ ...

حیا، صفتی ارزشمند

خداوند در قرآن کریم حدود سیصد آیه قرآن را به معرفی منافقان و خطرات آنها اختصاص داده تا جائی که در سوره توبه می فرماید : اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ - “یعنی اگر شما که پیغمبر من هستی برای اینها طلب استغفار کنید اینها بخشیده نمی شوند”
اما می خواهیم اینرا بگوییم که با همه این مطالب پیامبر اکرم فرمودند : «ارجو للمنافق مادام یستحیی» “یعنی اگر در وجود منافق حیا باشد بازهم به اصلاح او امید دارم".

جایگاه اصلی حیا کجاست؟

وقتی که حضرت سلیمان ع می خواست به پیامبری برسد خداوند متعال به حضرت داوود فرمود از فرزندت چهارده سوال بپرس اگر درست جواب داد فرمولی که برای نبوت به تو دادم به او هم بده

آنوقت یکی از سوال ها این بود : پسرم «این موضع الحیاء ؟ » اینجا بود که حضرت سلیمان ع جواب دادند : پدر جان «موضع الحیاء العینان» جواب داد پدرم جایگاه اصلی حیا دو چشم انسان است

یعنی اینکه اگر خوستید ببینید چه کسی حیای بیشتری دارد باید چشم او را بررسی کنید ببینید مصداق آیه شریفه است که می فرماید :« َ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم‏ » یعنی کسانی که نگاهشان را کوتاه می کنند

حیا معیار گزیینش صحیح

وقتی حضرت علی ع جناب مالک اشتر را به مصر فرستادند : نامه ای هم برای ایشان ارسال فرمودند که مضمون بسیار عالی و غنی دارد . بخشی از این نامه اینست که ای مالک وقتی خوستی نیرو برای دستگاهت استخدام کنی دو معیار اصلی را در آن نیرو در نظر بگیر تعبیر حضرت اینست « و توخ منهم اهل التجربه و الحیاء » اینکه کارمند تو تجربهداشته باشد و صفرکیلومتر نباشد و دیگر اینکه حیا داشته باشد.

بی حیایی یعنی تمام شر

حدیث زیبائی دیدم از پیامبر اعظم ص درباره حیا که خوبه که شما هم بدانید

حضرت فرمودند : إِذَا لَمْ‏ تَسْتَحِ‏ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ أَیْ إِذَا فَارَقْتَ الْحَیَاءَ فَکُلُّ مَا عَمِلْتَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ فَأَنْتَ‏ بِهِ مُعَاقَب‏ یعنی وقتی کسی حیا نداشته باشه پس هر کاری که بخواهد بکند . زیرا در این صورت اعمال خوب و بد او یکسان است‏

روایت عجیبیه ! نه ؟

بله حیا اینقدر مهمه حتی در روایت دیگری داریم که حضرت فرمودند :

وَ مَنْ حُرِمَ‏ الْحَیَاءَ فَهُوَ شَرٌّ کُلُّه‏ یعنی کسی که از حیا محروم باشد همین (عدم حیا) تمام بدیهاست

چی بگم دیگه ؟!!

عفت، میوه حیاء

امیرمؤمنان علی(ع) درباره نتیجه و ثمره حیا و شرم ورزی از سوی انسان ها می فرماید: ثمره الحیاء العفه؛ نتیجه شرم و حیا، عفت و پاکدامنی است.

عفت که در زبان فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر می شود، مرتبه ای روحی و روانی در آدمی است. انسان پاکدامن و عفیف خود را چنان می پوشاند که هیچ کس عیبی از او نبیند و چنان جامه حیا بر سر می کشد که نه تنها هیچ زشتی و عیبی در او دیده نشود بلکه همه اش زیبایی است که از وی برمی خیزد و به اطرافیان می رسد. البته همان گونه که دامنه حیا و شرم گسترده است و امور بسیاری فراتر از مسایل جنسی را دربرمی گیرد، عفت نیز که نتیجه و ثمره حیا می باشد، گستره وسیعی را شامل می شود.

راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند «مفردات الفاظ القرآن الکریم»، «عفت» را به معنای پدید آمدن حالتی در نفس دانسته که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و «عفیف» به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد.

صاحب «مقاییس اللغه » می نویسد: «عفت در اصل به دو معنا آمده است: نخست، خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی. از این رو عرب به باقی مانده شیر در سینه مادر «عفه» (بر وزن مدت) می گوید.»

با این همه از کلام راغب اصفهانی در مفردات استفاده می شود که هر دو معنای پیش گفته به یک چیز و اصل باز می گردد که همان قناعت به چیز کم و اندک است. از این رو عفیف به کسی می گویند که به چیز کم قانع باشد.

حسن مصطفوی مؤلف کتاب التحقیق می نویسد: «این ماده در اصل، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است، همان گونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان می باشد، بنابراین عفت یک صفت درونی است، در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است».

علمای اخلاق نیز در تعریف «عفت»، آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند.

آنچه بیان شد، تفسیر «عفت» به مفهوم عام کلمه بود، زیرا بعضی برای معرفی «عفت» از نقطه مقابل آن، یعنی، پرده دری نیز استفاده کرده اند. به همین علت در بسیاری از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهیزگاری در خصوص مسایل جنسی استعمال کرده اند.

به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود که «عفت» به هر دو معنای آن، از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله، بدون داشتن «عفت» به جایی نمی رسد. در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است.

پس عفت دارای دامنه وسیع معنایی است و شامل امور بسیاری می شود که عفت در امور جنسی و مالی بخشی از گستره معنایی و مصداقی آن است. از این رو در برخی از روایات، عفت، افضل العباده (اصول کافی، ج۲، ص۹۷) شمرده شده که بر همین معنای وسیع دلالت می کند. هر چند که بیش تر مردم با دو مصداق اصلی عفت یعنی مالی و جنسی بیش تر درگیر می باشند و روایات زیادی نیز خواستار عفت در این دو حوزه و زمینه شده است. (همان)

با توجه به آن چه گفته شد، معلوم می شود که ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و حیا و عفت وجود دارد و اگر انسان بخواهد به برترین فضیلت های انسانی دست یابد باید به شرم و حیا توجه ویژه ای داشته باشد؛ زیرا بی آن از دایره انسانیت خارج شده و در مقام پست تر از چارپایان سقوط می کند؛ زیرا هر مسئولیت و تکلیفی از وی برداشته می شود و شخص می تواند هر کاری را انجام دهد بی آن که خود را مسئول بشمارد در این حالت گفته می شود که خداوند او را به حال خود واگذاشته و رها کرده است، هر چند که تبعات و پیامدهای این واگذاری از سوی خداوند را در دنیا و آخرت به شکل عذاب های مختلف خواهد دید.

به هر حال انسان بی حیا و بی شرم از دایره تکلیف و ایمان و مسئولیت بیرون است و هیچ خیری به خودش و دیگران از جانب وی نمی رسد بلکه چیزی جز شر و بدی و عذاب ندارد.

منبع : حیا و عفت چیست

موضوعات: مذهبی, اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 12:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نسخه آیت‌الله ملکی تبریزی برای کنترل چشم! ...

اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان می‌خورد. می‌گویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمی‌خواهم!

اگر می‌خواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس می‌خوری که چه؟!

می‌گویند: اگر می‌خواهید قناعت‌پیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان می‌کنم)، اگر توانستی این شکم بی‌هنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل می‌کنی. آن‌وقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبهه‌ناک و حرام نمی‌رود.

لذا آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در جواب فردی که نسخه‌ای برای کنترل چشم می‌خواست، فرمود: تو قانع نیستی! یعنی چه؟ اگر ما باشیم می‌گوییم که تو کنترل چشم نداری، شهوت داری، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.

آن مرد سۆال کرد که آقا چه کنم؟ فرمودند: از لقمه شروع کن، لقمه را کمتر کن، آن وقت اعضاء و جوارح دیگر هم کنترل می‌شوند. وقتی دستت می‌خواهد به سمت لقمه برود (چون شکم حریص است و فرمان می‌دهد)، بگو: نه، دیگر بس است. از حلال ها، نه فقط از حرام، کنار بکش و قانع باش. آن‌وقت که به مال قناعت می‌کنی، به همسر خودت قناعت می‌کنی و …

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم
عفّت و خویشتنداری؛ رأس همه خیرات

مولی الموالی(علیه الصّلوة و السّلام) فرمود: «الشَّرَهُ أُسُ‏ کُلِ‏ شَر» اساس همه شرها، همین سیری ناپذیری است، «الْعِفَّةُ رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَیْر» و عفّت و خویشتن داری، رأس همه .

عفّت تنها به چشم یا فرج نیست، عفّت در شکم، عفّت چشم، عفت دست و … داریم. عفّت تنها برای زن نیست، برای مرد هم هست، مرد هم باید عفیف باشد، عفّت داشته باش و خویشتن‌دار باش. وقتی می‌دانی این پست را نمی‌توانی به دست بگیری، بگو: نه، وقتی می‌دانی از عهده این مقام برنمی‌آیی، بگو: نه.

نفس، تو را می‌کشد امّا سیر نمی‌شود!

چرا بعضی این‌طور خود را برای پست و مقام و ریاست می‌کشند که به ریاست برسند؟! حتی اگر نرسند یک عده دیگر را می‌کشند!

چه می‌شود که انسان، این‌طور می‌شود؟! این حرص و سیری‌ناپذیری برای چیست؟

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم.

کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!


تو مسافری،حواست هست؟

امروزه ما طوری در دنیا و در حصول دنیا مصروف هستیم که گویا برای همیشه در دنیا ماندگاریم و قناعت پسندی، زهد و توکل بدای ما بی معنی شده اند حال آنکه رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) می فرماید. مَالِی وَ لِلدُّنیا؟ مرا با دنیا چه تعلقی است و فرمود: إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَالشَّجَرَهِ ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَکَهَا

مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام کرده و بعد آن را رها کرده به راه خود ادامه می دهد .

همین طور می فرماید: کُن فِی الدُّنیا کَأَنَّکَ غَرِیبٌ أَو عَابِرِ سَبِیل، در دنیا مانند مسافر و رهگذر زندگی کن .

انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. امام علی (علیه السلام) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [نهج البلاغه، حکمت 44]

یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!

نکنته پایانی:

حرص نزنیم، سیری‌ناپذیری ما را بیچاره می‌کند، قانع باشیم.

 منیع : نسخه آیت‌الله ملکی تبریزی برای کنترل چشم! / مطالب جالی دینی از اسلام

موضوعات: مذهبی, روانشناسی اسلامی
[جمعه 1395-02-03] [ 11:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  حق پدر بر فرزند ...

 

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی, مناسبت
[پنجشنبه 1395-02-02] [ 04:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  سيره امام خميني (ره) در خانواده به روايت خاطرات ...

اگرچه بارها و بارها درباره ابعاد شخصيتي امام خميني(ره) از منظر بينش اسلامي، سياسي و فرهنگي شان صحبت شده است و انديشمندان زيادي در اين عرصه دست به قلم برده اند، اما خالي از لطف نيست که نگاهي دوباره بيندازيم به رفتار و منش ايشان در نهاد خانواده.امام خميني(ره) سلامت محيط زندگي و احترام به همسر و فرزندان را بخشي از سلامت و سعادت جامعه مي دانست و بر خلاف برخي از افراد که به واسطه اشتغال، تحصيل و … خانواده را رها مي کنند، با ظرافت خاصي به امور خانواده توجهي توأم با عطوفت و محبت داشت و برنامه هاي متراکم علمي، اجتماعي ، سياسي و… مانع از اين ارتباط نبود. در سيره امام خميني، «زن» به عنوان يک خدمتکار يا عنصري که در خانه بايد تدارکات را انجام دهد، تلقي نمي شود، ايشان همسر خويش را به عنوان يک همراه، همراز و چه بسا يک هم فکر مي دانست.

ادامه »

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی
[یکشنبه 1395-01-29] [ 10:51:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آیین همسر داری از منظر امام خمینی (ره) ...


شخصیت دهی و احترام گزاری به همسر

رفتار حضرت امام خمینی رحمه الله با خانواده بر اساس حرمت گذاری و شخصیت دادن به آنان بود. یکی از اعضای خانواده امام در این باره چنین می گوید:

ویژگی امام در برخورد با مسائل خانواده، حرمت نهادن و درک شخصیت همسر بود، یعنی همسر را به عنوان خدمت کار یا عنصری که باید تدارکات و خدمات خانه را عهده دار شود، نمی دانست، بلکه همسر را یک همراه، هم راز و چه بسا یک هم فکر می دانستند. بارها شنیده اید که ایشان، هیچ گاه به همسرشان فرمانی ندادند.

امام خمینی در بیان قدردانی از همسر خویش چنین گفته است: «فداکاری ای که خانم در زندگی کرده اند، هیچ کسی نکرده است. همسر امام در پاسخ به این پرسش که امام چگونه همسری است و در طول سال های زندگی با شما چگونه رفتار کرده است، می گوید:

رفتار ایشان با من، بسیار خوب بوده است. من از ایشان، خیلی راضی هستم. همیشه احترام مرا داشته اند. هیچ وقت با تندی صحبت نمی کنند. اگر لباس و حتی چای بخواهند، می گویند: ممکن است، بگویی به من فلان لباس را بدهند! حتی گاهی خودشان چای خودشان را می ریزند. امام، محیط زندگی را و احترام به همسر و فرزندان را، بخشی از سلامت و سعادت جامعه آینده می دانند.
پیام متن:

امام خمینی رحمه الله با پیروی از آموزه های دینی، رفتاری احترام آمیز با همسر خویش داشت، در همه حال قدردان او بود و از امر و نهی کردن او پرهیز می کرد.

2. انسان نباید، برای خود امتیازی نسبت به همسر قائل شود، و بر این اساس باید رفتارش نسبت به همسر احترام آمیز باشد.
خوش خُلقی با همسر

انسان به طور معمول در کنار خانواده، به دور از هرگونه تکلیف و ظاهر سازی رفتار می کند و به راحتی پرده از درون خویش برمی دارد. ازاین رو، رشد یا پس رفت اخلاقی هر کس، در محیط خانه بیش از هر جای دیگر آشکار می شود. همسر، فرزندان و خدمت گزارانی که سالیانی دراز در کنار امام خمینی بودند، همگی به حُسن رفتار امام راحل در محیط خانواده گواهی داده اند. همسر امام در این باره می گوید:

امام، احترام ویژه ای برای من قائل بودند و حتی در اوج عصبانیت نیز هرگز نسبت به من بی احترامی و اسائه ادب نمی کردند. همیشه جای خوب را به من تعارف می کردند و همیشه تا من سر سفره نمی آمدم، شروع به خوردن غذا نمی کردند. به بچه ها هم می گفتند: صبر کنید تا خانم بیاید.

امام حتی کوچک ترین مزاحمتی برای اهل خانه ایجاد نمی کرد. یکی از یاران امام می گوید:

ایشان هنگامی که برای نماز شب برمی خیزد، از یک چراغ قوه کوچک استفاده می کند. لامپ را روشن نمی کند و به آرامی راه می رود، مبادا که برای خانواده ایجاد مزاحمت شود و از خواب بیدار شوند.
پیام متن:

رفتار امام خمینی با همسر، بر پایه حُسن خلق بود تا آن جا که همواره، حال ایشان را مراعات و از ایجاد مزاحمت برای وی و اهل خانواده به شدت پرهیز می کرد.

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 10:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  معنی هم کفو بودن در ازدواج چیست ؟ ...

از شرایط بسیار مهم ازدواج هم کفو بودن زوجین است. کفو در لغت به معناى شبیه و مانند است، در مسئله ازدواج تا حدّى باید از نظر ظاهر و باطن بین دختر و پسر شباهت وجود داشته باشد.

کفو بودن به معنی مثل و شبیه هم بودن نیست بلکه به معنی متناسب بودن استکه ممکن است گاهی این تناسب در شبیه بودن باشد یا گاهی در هم جهت بودن ویا گاهی نیز در مکمل بودن نهفته باشد.

مهمترین موضوع در کفویت، ایمان است. در احادیث داریم مؤمن کفو مؤمن است درمسئله ازدواج باید به دو منظر توجه داشته باشیم یکی توجه به وضع موجودودیگری توجه به چیزی که آرزویش را داریم یا بعبارت دیگر باید فقط ایمانبرای ما مطرح باشد باید ببینیم چقدر در امور زندگی ایمان را در رأس کارهایمان قرار می دهیم.

بی گمان از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شأن بودن زن و مرد است. اسلام به هم شأن بودن زوجین در امر خطیر ازدواج تأکید فراوان کرده و با واژه «کفو» از آن یاد کرده است؛

مسئله هم کفو بودن در لسان امروزی مردم برابری از جهت خانواده و فرهنگ و تمکن مالی و علمی است اما در روایات ما همکفو بودن تنها در ایمان است !

رسول حق فرمود:

اَنْکِحُوا الاَْکْفاءَ وَ انْکِحُوا مِنْهُمْ وَ اخْتارُوا لِنُطَفِکُمْ.

زمینه ازدواج هم کفوها را فراهم کنید، و با هم کفو ازدواج کنید و آنان را براى بوجود آمدن فرزندان شایسته به عقد خود درآورید.

البته بر خانواده ها لازم است در مسئله هم کفو بودن، سختگیرى نکنند، وقتى پسر و دختر از نظر اعتقاد و اخلاق و عمل اسلامى، و از نظر قیافه و هیکل ظاهر نزدیک به هم باشند، این دو از نظر شرع مقدس هم کفو و شبیه و همانند یکدیگرند، و در ازدواج آنان رحمت و برکت حق تجلّى خواهد کرد.

بنابراین هم قبیله بودن، همشهرى بودن، به اندازه هم ثروت داشتن، موجب هم کفوى نیست، بنا به حکم اسلام، عرب را بر عجم، سپید را بر سیاه، قرشى را بر غیر قرشى امتیازى نیست، امتیاز به تقواست و دو مرد و زن مسلمان با داشتن ایمان و تقوا و اخلاق و امانت و عفت و پاکى و طهارت و سلامت هم کفو یکدیگرند گرچه یکى عرب و دیگرى عجم

یکى شهرى و دیگرى روستایى، یکى غنى و دیگرى فقیر، یکى سپید و دیگرى سیاه، یکى قبیله دار و دیگرى بى قبیله باشد.

اصول کافی یک باب در این زمینه دارد که کاملا گویایی این نکته هست حتی در روایات ذکر شده برتری به تقوی است و ارتباطی بهاصل و نسب و شهرت و خانواده ندارد.

منبع : معنی هم کفو بودن در ازدواج چیست ؟ / مشاوره حقوقی خانواده

 

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 10:36:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه پیشوایان در رفتا ر با همسر ...

مقدّمه

خداوند متعال، رسول خدا صلی الله علیه و آله 1 و اهل بیت علیهم السلام او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی ـ اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.

یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام نحوه رفتار آنان با همسران شان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.

ادامه »

موضوعات: اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 10:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  اگه نمی تونی گناه رو ترک کنی بخون ...

انسان ها با توجه به محیطی که در آن به دنیا می ایند تربیتی که در خانواده می شوند خصوصیاتی که اصطلاحا ارثی هستند، مدرسه ای که می روند، معلمان و اساتیدی که خواهند داشت، دوستانی که در آینده با آنها نشست و برخواست می کنند و … یک سری صفات خوب و بد را ممکن است بدون زحمت داشته باشند.
نفس
یک نکته ی قرآنی: برسد به دست هرکسی که فکر می کنه گناهی داره که نمی تونه ترکش کنه
شح نفس یعنی بخل شدید قلب که با حرص همراه است.
تعبیر قرآن این است : شح را برای انسان به منزله یک دشمن تلقی کرده‏ است. در آیه 14 سوره تغابن قرآن می خوانیم: «ان من ازواجکم و اولادکم عدوا لکم، برخی از همسران و فرزندان شما دشمنان شما هستند ، و بعد خداوند چنین فرمود: «انما اموالکم و اولادکم فتنه، اموال شما و فرزندانتان صرفا (وسیله) آزمایشند» (تغابن/15)

ادامه »

موضوعات: مذهبی, اخلاقی, روانشناسی اسلامی
[شنبه 1395-01-28] [ 05:03:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  راههای کنترل خشم و غضب در اسلام ...

بسم الله الرحمن الرحيم

ميان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پرارزشي را با نام بزرگي از بزرگان آغاز مي کنند و نخستين کلنگ هرمؤسسه ارزنده اي را به نام کسي که موردعلاقه آنهاست بر زمين مي زنند، يعني آن کار را با آن شخصيت مورد نظرازآغاز ارتباط مي دهند .اما آيا بهتر نيست براي پاينده بودن يک برنامه جاويد ماندن يک تشکيلات ، آن را به موجود پايدار و جاويداني ارتباط دهيم که فنا در ذات اوراه ندارد ؛ چرا که همه موجودات اين جهان به سوي کهنگي و زوال مي روند ، تنها چيزي باقي مي ماند که با آن ذات لايزال بستگي دارد.

اگر نامي از پيامبران و انبياء باقي است به علت پيوندشان با خدا و عدالت و حقيقت است که کهنگي در آن راه ندارد و اگر في المثل اسمي از ((حاتم )) بر سر زبانها است به خاطر همبستگي اش با سخاوت است که زوال نا پذير است. از ميان تمام موجودات آن که ازلي و ابدي است تنها ذات پاک خدا است و به همين دليل بايد همه چيز وهر کار با نام او آغاز کرد ودر سايه او قرار داد و از او استمداد نمود لذا در نخستين آيه قرآن آمده ((به نام خداوند بخشنده بخشايشگر ))

خواجه عبدالله انصاري در تفسير اين آيه مي گويد : آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحيم از آن جهت است که همه معاني در آن سه نام جمع است و آن معاني سه قسم است : قسمي جلال و هيبت و آن در نام الله است ، قسمي نعمت و تربيت و آن در نام رحمن است ، قسمي رحمت و مغفرت و آن در نام رحيم است . اين که آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحيم شده جهت آن است که سر آغاز همه ، آفرينش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت وآمرزش . يعني که به قدرت بيافريدم و به نعمت بپروردم و به رحمت بيامرزيدم.

عبدالله بن يحيي از دوستان اميرالمومنين(ع) به خدمتش رسيد و بدون گفتن بسم الله بر تختي که در آنجا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمين افتاد و سرش شکست ، علي (ع) دست بر سر او کشيد ، زخم او التيام يافت بعد فرمود: آيا نمي داني پيامبر از سوي خدا براي من اين حديث را نقل کرد : هر کاري که بدون نام خدا شروع شود بي سرانجام خواهد بود. گفتم : پدر و مادرم به فدايت باد مي دانم و بعد از اين ترک نمي گويم ، فرمود : در اين صورت بهره مند و سعادتمند خواهي شد .

امام صادق (ع) هنگام نقل اين حديث فرمود: (( بسيار مي شود: بعضي از شيعيان ما بسم الله را آغاز کارشان ترک مي گويند و خداوند آنها را با ناراحتي مواجه مي سازد تا بيدار شوند و ضمنا اين خطا از نامه اعمالشان شسته شود.))

الحمد الله رب العالمين

امام صادق (ع) مي فرمايد : شکر نعمتها اجتناب از گناهان است و اتمام شکر به گفتن الحمد الله است.(3)

الرحمن الرحيم

اصل ، در خدا رحمت است اگر شما غضب مي بينيد غضب خدا نوعي رحمت است ؛ مثلا جراح که دراتاق عمل شکم را پاره مي کند آيا خشم و غضب دارد يا رحمت ؟ عمل او رحمت است و مزد هم مي گيرد.

خدا گاهي انسان را تنبيه مي کند تا بيدار شود. ((اخذنا هم بالباساء و الضراء لعلهم يتضرعون )) ( انعام / 42) گرفتارشان مي کنيم تا آن ها را بيدار کنيم .گاهي آنچه ما مصيبت مي ناميم چوب رحمت خداست . اين بيدار باش وسيله نجات ماست.

«بهشت ، رحمت خداست و جهنم ، نتيجه عمل ماست . »ما بکم من نعمه فمن الله » (نحل /53) هر نعمتي به شما برسد از جانب خداوند است .

در قرآن «سي» مرتبه رحمان و «سي » مرتبه رحيم به کار رفته است ، هر جا کلمه رحمان در قرآن آمده منظور فقط خداست ، رحمان براي غير خدا بکار نرفته است . اما «رحيم هم به خدا ، هم به پيغمبر و هم به مومنين گفته شده است .

«محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم »(فتح/29)محمد رسول خداست و کساني که با او هستند بر کفار سختگيرند و بين خودشان مهربانند.(4)

مالک يوم الدين

امام رضا (ع)مي فرمايد : مالک يوم الدين ؛ اقرار به برانگيخته شدن بعد از مرگ ، محاسبه و مجازات است .

ممکن است گفته شود که مگر خدا فقط مالک روز قيامت است ؛ جواب مي دهيم : خير ، بلکه دردنيا هم ، مالک حقيقي و اصلي خداست . در دنيا افراد داراي ملکيتي اعتباري وغير حقيقي هستند در حالي که روز قيامت همين را هم از دست مي دهند ، همان جا که مال و زبان و چشم و گوش عليه انسان شهادت مي دهند و انسان ديگر بر آنها تسلط و ملکيتي ندارد . اين اموال در حقيقت امانت است که خداوند به ما داده است . پست و مقام مي دهد تا ببيند پشت ميز رياست چه مي کني ، در اصل ثروت و فقر همگي براي امتحان است .

اياک نعبد و اياک نستعين

عبادت مي کنيم نه عبادت مي کنم ؛ در اسلام من معني ندارد .اسلام ما را به دعاي دسته جمعي ، نماز جماعت و کلا ما را به جماعت و ديگر خواهي و حتي تقدم ديگران برخود ، يعني ايثار و انفاق دعوت مي کند . خدا دوست دارد ديگران مخصوصاً اهل بيت (ع)را در دعا شريک کنيم ، لذا از شرايط استجابت دعا اين است که صلوات بفرستيم و براي فرج امام زمان (عج) دعا کنيم و همچنين به ديگران دعا کنيم .

در قرآن نيز دعا به جمع آمده است «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره الحسنه (بقره /201)» . اين دعاي ما نيست که بايد جمع باشد دعاي خدا و ملائکه نيز همينطور است «ان الله و ملائکه يصلون علي النبي يا ايهاالذين امنواصلوا عليه و سلموا تسليما»(احزاب /56)

در وجه جمع بودن اياک نعبد و اياک نستعين اين نکته مهم است که ما مي توانيم نماز را به فرادا بخوانيم ، اما اسلام تاکيد زيادي بر جماعت دارد و همين آيه به خودي خود دال بر برتري نماز جماعت است .اگر بندگي خدا نکرديم بندگي غير ، خواهيم کرد.(6)

اهداناالصراط المستقيم

مومنان مي گويند: بار خدايا راه خود بما و آنگاه ما را بر آن روش دار و آنگاه از روش به کشش رسان . پس نمود راه به آنست که خداوند آيات خود را نمايش داد ، روش آنست که مرتبه به مرتبه مقرر داشت ، کشش آنست که او را نزديک خود خواست . مومنان در اين آيت ، نماش و روش و کشش هر سه مي خواهند ، که هر که راه ديد راه ديد در راه برفت و هر که رفت بمقصد رسيد .

صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و الضالين

شخصي خدمت امام باقر (ع) عرضه داشت : يا بن رسول الله (ع) صراط چيست ؟حضرت فرمود : دو صراط وجود دارد يکي در دنيا و ديگري در آخرت . صراط دنيا ولايت ما اهل بيت است. آري دوست داستن آنها مقدمه اطاعت آنهاست . « قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله » (تسنيم /ج 1/ص506)

ولايت حقيقي مصداقش پيروي و اطاعت است . امام صادق (ع) مي فرمايند :«کونو النازينا و لا تکونوا علينا شيناً» براي ما زينت و آبرو باشيد نه مايه شرم . کاري نکنيد که مردم به يک ارمني بيشتر از يک مسلمان اعتماد داشته باشند.

طبق اين آيه راه ها سه نوعند: راه کساني که متنعم به نعم الهي شده اند که همان راه انبياء و اولياء ، شهدا و صديقين است . دوم ؛راه کساني که مورد غضب خدا قرار گرفته اند و سوم ؛راه گمراهان . راه دو گروه ، راه ضلالت است.(7)

بني اسرائيل زماني بر تمام مردم روزگار خويش برتري داشتند و قرآن درباره آنها فرموده است «فضلتکم علي العالمين “لکن بعد از آن فضيلت به خاطر کردار و رفتار خودشان دچار قهر و غضب خداوند شدند که قرآن در اين باره مي فرمايد : و باو وا بغضب من الله (8)

خداوندا ما را از آنان مگردان که بخودشان بازگذاشتي تا به تيغ هجران خسته و به ميخ ردّ بسته شدند آري چه باري کشد حبل گسسته» (9)

پي نوشت ها:

1-تفسير نمونه/آيت الله مکارم شيرازي

2-تفسير ادبي و عرفاني / خواجه عبدالله انصاري

3-بحارالانوار،ج 96، ص57

4-تفسير کلمه طيبه/سيد مجتبي مير دامادي

5-من لا يحضرهالفقيه ،ج1،ص296

6- تفسير کلمه طيبه

7-همان

8- تفسير نور، حجت الاسلام قرائتي

9- خواجه عبدالله انصاري /تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد

منبع : زیر نور قرآن / سازمان تبلیغات اسلامی مازندرانخ

موضوعات: روانشناسی اسلامی
 [ 04:35:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چگونه فرزند خود را با ایمان تربیت کنیم ...

به نام خدا

جایگاه و ارزش فرزند در اسلام : حضرت زهرا(س) وقتی دید که هر دو خط زیباست و هر دو در این مسابقه هنری شرکت کرده‌اند، با خود گفت من چه می‌توانم بکنم و چگونه میان دو کودکم قضاوت کنم، لذا فرمود: «ای نور دیدگانم! من دانه‌های این گردنبند را با پاره کردن رشته آن، بر سر شما می‌ریزم. هرکدام از شما دانه‌های بیش‌تری بگیرد خط او بهتر و قدرت او بیش‌تر است.»< غلام محمد فخر الدینی نجفی، فاطمه‌ی زهرا(ع) محور هستی، ص۱۲۰>
فرزند، نعمتی بزرگ و منبع خیر است؛ منبع کرامت و سود دنیا و آخرت برای انسانی که مؤمن به حق است و از روی ایمان، فرزندان خود را مؤمن و شایسته تربیت می‌کند. اولاد چه دختر و چه پسر از بزرگترین و با منفعتترین نعمت‌هایی است که حضرت حق به بندگان عنایت می‌کند. حضرت ابراهیم(ع) به دلیل فرزنددار شدن، به حمد کامل حق برخاست و به راستی که فرزنددار شدن اقتضای حمد می‌کند؛ حمدی که با زبان و قلب و اعضا و جوارح تحقق می‌یابد: «الْحَمْدُ للهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَإِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خدای را سپاس که در زمان پیری، به من اسماعیل واسحاق را بخشیدهمانا پروردگار من شنوای دعای بندگان است.(ابراهیم، آیه39 )

ادامه »

موضوعات: روانشناسی اسلامی
[پنجشنبه 1394-11-29] [ 02:23:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت
 
مداحی های محرم