بسم الله الرحمن الرحيم
ميان همه مردم جهان رسم است که هر کار مهم و پرارزشي را با نام بزرگي از بزرگان آغاز مي کنند و نخستين کلنگ هرمؤسسه ارزنده اي را به نام کسي که موردعلاقه آنهاست بر زمين مي زنند، يعني آن کار را با آن شخصيت مورد نظرازآغاز ارتباط مي دهند .اما آيا بهتر نيست براي پاينده بودن يک برنامه جاويد ماندن يک تشکيلات ، آن را به موجود پايدار و جاويداني ارتباط دهيم که فنا در ذات اوراه ندارد ؛ چرا که همه موجودات اين جهان به سوي کهنگي و زوال مي روند ، تنها چيزي باقي مي ماند که با آن ذات لايزال بستگي دارد.
اگر نامي از پيامبران و انبياء باقي است به علت پيوندشان با خدا و عدالت و حقيقت است که کهنگي در آن راه ندارد و اگر في المثل اسمي از ((حاتم )) بر سر زبانها است به خاطر همبستگي اش با سخاوت است که زوال نا پذير است. از ميان تمام موجودات آن که ازلي و ابدي است تنها ذات پاک خدا است و به همين دليل بايد همه چيز وهر کار با نام او آغاز کرد ودر سايه او قرار داد و از او استمداد نمود لذا در نخستين آيه قرآن آمده ((به نام خداوند بخشنده بخشايشگر ))
خواجه عبدالله انصاري در تفسير اين آيه مي گويد : آغاز کتاب خدا بر نام الله و رحمن و رحيم از آن جهت است که همه معاني در آن سه نام جمع است و آن معاني سه قسم است : قسمي جلال و هيبت و آن در نام الله است ، قسمي نعمت و تربيت و آن در نام رحمن است ، قسمي رحمت و مغفرت و آن در نام رحيم است . اين که آغاز به نام الله و بعد رحمن و سپس رحيم شده جهت آن است که سر آغاز همه ، آفرينش است و بعد قدرت و پرورش و سپس رحمت وآمرزش . يعني که به قدرت بيافريدم و به نعمت بپروردم و به رحمت بيامرزيدم.
عبدالله بن يحيي از دوستان اميرالمومنين(ع) به خدمتش رسيد و بدون گفتن بسم الله بر تختي که در آنجا بود نشست، ناگهان بدنش منحرف شد و بر زمين افتاد و سرش شکست ، علي (ع) دست بر سر او کشيد ، زخم او التيام يافت بعد فرمود: آيا نمي داني پيامبر از سوي خدا براي من اين حديث را نقل کرد : هر کاري که بدون نام خدا شروع شود بي سرانجام خواهد بود. گفتم : پدر و مادرم به فدايت باد مي دانم و بعد از اين ترک نمي گويم ، فرمود : در اين صورت بهره مند و سعادتمند خواهي شد .
امام صادق (ع) هنگام نقل اين حديث فرمود: (( بسيار مي شود: بعضي از شيعيان ما بسم الله را آغاز کارشان ترک مي گويند و خداوند آنها را با ناراحتي مواجه مي سازد تا بيدار شوند و ضمنا اين خطا از نامه اعمالشان شسته شود.))
الحمد الله رب العالمين
امام صادق (ع) مي فرمايد : شکر نعمتها اجتناب از گناهان است و اتمام شکر به گفتن الحمد الله است.(3)
الرحمن الرحيم
اصل ، در خدا رحمت است اگر شما غضب مي بينيد غضب خدا نوعي رحمت است ؛ مثلا جراح که دراتاق عمل شکم را پاره مي کند آيا خشم و غضب دارد يا رحمت ؟ عمل او رحمت است و مزد هم مي گيرد.
خدا گاهي انسان را تنبيه مي کند تا بيدار شود. ((اخذنا هم بالباساء و الضراء لعلهم يتضرعون )) ( انعام / 42) گرفتارشان مي کنيم تا آن ها را بيدار کنيم .گاهي آنچه ما مصيبت مي ناميم چوب رحمت خداست . اين بيدار باش وسيله نجات ماست.
«بهشت ، رحمت خداست و جهنم ، نتيجه عمل ماست . »ما بکم من نعمه فمن الله » (نحل /53) هر نعمتي به شما برسد از جانب خداوند است .
در قرآن «سي» مرتبه رحمان و «سي » مرتبه رحيم به کار رفته است ، هر جا کلمه رحمان در قرآن آمده منظور فقط خداست ، رحمان براي غير خدا بکار نرفته است . اما «رحيم هم به خدا ، هم به پيغمبر و هم به مومنين گفته شده است .
«محمد رسول الله والذين معه اشداء علي الکفار رحماء بينهم »(فتح/29)محمد رسول خداست و کساني که با او هستند بر کفار سختگيرند و بين خودشان مهربانند.(4)
مالک يوم الدين
امام رضا (ع)مي فرمايد : مالک يوم الدين ؛ اقرار به برانگيخته شدن بعد از مرگ ، محاسبه و مجازات است .
ممکن است گفته شود که مگر خدا فقط مالک روز قيامت است ؛ جواب مي دهيم : خير ، بلکه دردنيا هم ، مالک حقيقي و اصلي خداست . در دنيا افراد داراي ملکيتي اعتباري وغير حقيقي هستند در حالي که روز قيامت همين را هم از دست مي دهند ، همان جا که مال و زبان و چشم و گوش عليه انسان شهادت مي دهند و انسان ديگر بر آنها تسلط و ملکيتي ندارد . اين اموال در حقيقت امانت است که خداوند به ما داده است . پست و مقام مي دهد تا ببيند پشت ميز رياست چه مي کني ، در اصل ثروت و فقر همگي براي امتحان است .
اياک نعبد و اياک نستعين
عبادت مي کنيم نه عبادت مي کنم ؛ در اسلام من معني ندارد .اسلام ما را به دعاي دسته جمعي ، نماز جماعت و کلا ما را به جماعت و ديگر خواهي و حتي تقدم ديگران برخود ، يعني ايثار و انفاق دعوت مي کند . خدا دوست دارد ديگران مخصوصاً اهل بيت (ع)را در دعا شريک کنيم ، لذا از شرايط استجابت دعا اين است که صلوات بفرستيم و براي فرج امام زمان (عج) دعا کنيم و همچنين به ديگران دعا کنيم .
در قرآن نيز دعا به جمع آمده است «ربنا اتنا في الدنيا حسنه و في الاخره الحسنه (بقره /201)» . اين دعاي ما نيست که بايد جمع باشد دعاي خدا و ملائکه نيز همينطور است «ان الله و ملائکه يصلون علي النبي يا ايهاالذين امنواصلوا عليه و سلموا تسليما»(احزاب /56)
در وجه جمع بودن اياک نعبد و اياک نستعين اين نکته مهم است که ما مي توانيم نماز را به فرادا بخوانيم ، اما اسلام تاکيد زيادي بر جماعت دارد و همين آيه به خودي خود دال بر برتري نماز جماعت است .اگر بندگي خدا نکرديم بندگي غير ، خواهيم کرد.(6)
اهداناالصراط المستقيم
مومنان مي گويند: بار خدايا راه خود بما و آنگاه ما را بر آن روش دار و آنگاه از روش به کشش رسان . پس نمود راه به آنست که خداوند آيات خود را نمايش داد ، روش آنست که مرتبه به مرتبه مقرر داشت ، کشش آنست که او را نزديک خود خواست . مومنان در اين آيت ، نماش و روش و کشش هر سه مي خواهند ، که هر که راه ديد راه ديد در راه برفت و هر که رفت بمقصد رسيد .
صراط الذين انعمت عليهم غير المغضوب عليهم و الضالين
شخصي خدمت امام باقر (ع) عرضه داشت : يا بن رسول الله (ع) صراط چيست ؟حضرت فرمود : دو صراط وجود دارد يکي در دنيا و ديگري در آخرت . صراط دنيا ولايت ما اهل بيت است. آري دوست داستن آنها مقدمه اطاعت آنهاست . « قل ان کنتم تحبون الله فاتبعوني يحببکم الله » (تسنيم /ج 1/ص506)
ولايت حقيقي مصداقش پيروي و اطاعت است . امام صادق (ع) مي فرمايند :«کونو النازينا و لا تکونوا علينا شيناً» براي ما زينت و آبرو باشيد نه مايه شرم . کاري نکنيد که مردم به يک ارمني بيشتر از يک مسلمان اعتماد داشته باشند.
طبق اين آيه راه ها سه نوعند: راه کساني که متنعم به نعم الهي شده اند که همان راه انبياء و اولياء ، شهدا و صديقين است . دوم ؛راه کساني که مورد غضب خدا قرار گرفته اند و سوم ؛راه گمراهان . راه دو گروه ، راه ضلالت است.(7)
بني اسرائيل زماني بر تمام مردم روزگار خويش برتري داشتند و قرآن درباره آنها فرموده است «فضلتکم علي العالمين “لکن بعد از آن فضيلت به خاطر کردار و رفتار خودشان دچار قهر و غضب خداوند شدند که قرآن در اين باره مي فرمايد : و باو وا بغضب من الله (8)
خداوندا ما را از آنان مگردان که بخودشان بازگذاشتي تا به تيغ هجران خسته و به ميخ ردّ بسته شدند آري چه باري کشد حبل گسسته» (9)
پي نوشت ها:
1-تفسير نمونه/آيت الله مکارم شيرازي
2-تفسير ادبي و عرفاني / خواجه عبدالله انصاري
3-بحارالانوار،ج 96، ص57
4-تفسير کلمه طيبه/سيد مجتبي مير دامادي
5-من لا يحضرهالفقيه ،ج1،ص296
6- تفسير کلمه طيبه
7-همان
8- تفسير نور، حجت الاسلام قرائتي
9- خواجه عبدالله انصاري /تفسير ادبي و عرفاني قرآن مجيد
منبع : زیر نور قرآن / سازمان تبلیغات اسلامی مازندرانخ