بصیرت سرا
ولا یحمل هذه العَلَم الا اهل البصر و الصبر




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو





رتبه


 
  ​اهل آسمان و زمین بنام فاطمه... ...


مژده بر اهل زمین

برمومنان بیداردل

برپیروان محمد ی

برشیعیان علوی

مژده باد برشما

می آید امروز سیب سرخ بهشتی ، فاطمه

مادر پیامبرتان ، فاطمه

یاس علی ، فاطمه

حوراء بهشتی ، فاطمه

و می آید امروز….فاطمه

جداکننده شیعه علی ازآتش ، فاطمه

حامی ولایت ، فاطمه

نور رحمت خدا برشیعه ، فاطمه

. می آید امروز…..

نوری فراتر از خورشید، فاطمه

نوری ازآسمان ، ازخدا، فاطمه

وفاطمه می آید تا….

ببارد باران رحمت ، بنام فاطمه

بادها بوی یاس علی راپراکنده کنند، بنام فاطمه

ودریاهابخروشند بافریادهای ، فاطمه

وکوهها بیاموزند استواری رااز، فاطمه

و او می آید….

بخشکاند ریشه ظلم را ، فاطمه

خانه وحی نوراست نورانی ترکند، فاطمه

وحدیث کساء را کامل کند ، فاطمه

و فاطمه می آید…

تا سرمشق کرامت حسن باشد، فاطمه

درس شهادت بیاموزد به حسین ، فاطمه

درس عشق بیاموزد به زینب ، فاطمه

حجت حجتهای الهی شود ، فاطمه

و او می آید تا…..

دختران شرافت یابند بنام ، فاطمه

زنان درس حمایت ایمان بیاموزتد بانام ، فاطمه

و انسان ، بزرگی، جوانمردی بیاموزد بنام، فاطمه

عصمت نازل شودبرزمین ، بنام فاطمه

طلیعه نور خدا برلبخند ، فاطمه

کویرخشک حجاز شودفرات ، فاطمه

جاری شود رودهای خشک عشق ، بنام فاطمه

غلامرضا شهریاری

موضوعات: مذهبی
[یکشنبه 1395-01-08] [ 01:21:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  لیبراليسم اسلامي چيست؟ ...

به نام خدا


با سلام. ليبراليسم اسلامي چيست؟ هدف از طرح آن چه بوده؟ و مدافعان آن در ايران چه كساني هستند؟ با تشكر

با سلام و احترام. ليبراليسم اسلامي ، اصطلاحي است كه برخي از روشنفكران به اصطلاح ديني با هدف آشتي برقرار نمودن ميان دين و تمدن غربي مطرح نمود و از آن سخن به ميان مي آورند . اين دسته از روشنفكران كه از يكسو دغدغه ديني داشته و از سوي ديگر تحت تأثير فرهنگ و تمدن غرب قرار دارند و به نوعي شيفته تمدن و تفكر غربي هستند ، به منظور برقرراي تعامل ميان دين و آموزه هاي جديد تفكر غرب و نشان دادن ، عدم تعارض دين با تمدن جديد ؛ رويكردي را دنبال كردند كه در آن ، مباني تفكر غربي به نوعي در فرهنگ ديني ما بازسازي شود و اصطلاح ليبراليسم اسلامي زاييده چنين تفكري است . از روشنفكراني كه نماينده تفكر ليبراليسم اسلامي در كشور ما هستند مي توان از مهندس مهدي بازرگان ، حسين بشيريه ، هاشم آقاجري ، سيد جواد طباطبايي و مصطفي ملكيان نام برد . در ارزيابي كلي اين رويكرد بايد بگوييم با توجه به تفاوت بنيادين و اساسي كه ميان تفكر غربي و تفكر اسلامي در حوزه مسائل انسان شناختي و معرفت شناختي و جهان بيني وجود دارد ، صرف به كار بردن پسوند ديني و رنگ ديني نمي تواند تعامل ميان دين و آموزه هاي تفكر غربي را ايجاد نمايد و هر گونه كوشش در اين جهت را به جايي نخواهد برد .تفكر ليبراليسم آن چنان با مباني فكري حاكم بر غرب همچون اومانيسم و سكولاريسم در هم تنيده است كه استفاده از پسوند ديني نمي تواند به آن ظاهري موجه و قابل قبول دهد و نتيجه اي جز تفكري التقاطي به دنبال نخواهد داشت . براي روشن شدن بيشتر اين موضوع ابتدا به تفاوت ماهوي نگاه اسلام و غرب و سپس يه چالش هاي اصلي بين اسلام و ليبراليسم اشاره مي كنيم .

« تفاوت ماهوي نگاه اسلام با نگاه غرب»

نگاه اسلام به انسان و حقوق او و جهان هستي نگاهي متفاوت با نگاه غرب است كه اين تفاوت ناشي از تفاوت در معرفت شناسي ، انسان شناسي و جهان شناسي اسلام و غرب است . غرب بر اساس مباني اومانيسم و ليبراليسم و سكولاريزم نگاهي مادي به انسان داشته و ابعاد روحي او را ناديده گرفته است وهر چند شعار اومانيسم و انسان مداري را سر داده است اما به دليل نگاه ناقص به انسان و نيازهاي او , انسان را به حيوان تنزل داده و واقعيت انسان مداري را به حيوان مداري تبديل نموده است . طبيعي است كه تنظيم حقوق بشر نيازمند شناخت صحيح و واقع بينانه انسان ، هستي و رابطه انسان با هستي است و تا انسان به طور كامل و آنگونه كه بايد شناخته نشود نمي توان براي او حقوق كاملي تنظيم نمود .بر اين اساس حقوقي كه بر پايه نگاه ناقص و مادي به انسان باشد نمي تواند تمام ابعاد وجودي انسان را در بربگيرد از اين رو اسلام نه تنها اين نگاه به انسان را نمي پذيرد كه آن را مخالف با مقام والاي انسان دانسته ، نظام حقوق بشري را كه با چنين ديدگاه و نگاهي به انسان و حقوق او ترسيم شده است بر نمي تابد و تلاش غرب را براي اشاعه تفكر غربي و تحميل نگاه مادي ناقص به انسان و حقوق او را تقبيح نموده و نمي پذيرد . اما در عين حال الگويي را براي حقوق بشر به جهانيان عرضه مي كند كه برخاسته از وحي الهي است كه از سوي خداوند كه آگاهي كامل به تمامي لبعاد وجودي انسان ومصالح و مفاسد او در دنيا و آخرت دارد , ترسيم شده است و آنرا با فطرت انسانها مطابق و هماهنگ مي داند و معتقد است كه همه ملل و مذاهب مي تواند با بر گشت به فطرت خويش اين قوانين را با سعادت مادي و معنوي خويش هماهنگ يابند . و اين بسيار متفاوت است با قوانين و حقوق بشري ناقصي كه آميخته با جهل و ناداني وآلوده با هوا و هوس انساني است . آنچه اسلام ترسيم مي كند مبتني بر يك منطق و پشتوانه محكم است و آن اينكه اگر بشر بخواهد به تمامي حقوق خويش آنگونه كه شايسته است دست يابد ، بايد قانون و مقرراتي داشته باشد كه با توجه به تمامي نيازها و شناخت كامل از مصالح و مفاسد او تنظيم شود و اين از قلمرو قوانين انساني خارج است و تنها از سوي خداوند انسان آفرين امكان پذير است. بنابر اين دعوت اسلام به فطرت , عقل و منطق روشن است . ما معتقديم تنظيم هر گونه قانون و حقوقي براي انسان ها به جز از مسير وحي نمي تواند كامل باشد و با كاستي هايي همراه است . بنابر اين نمي توان نگاه تك بعدي و ناقص غرب به انسان و جهان و روحيه استعمارگري آن را با نگاه همه جانبه اسلام كه مبتني بر عقل و منطق و فطرت انساني است يكسان دانسته و آن دو را با هم مقايسه نمود .

«چالش هاي بين اسلام و ليبراليسم »

مطالعه نظام فكري ليبراليسم و مباني آن روشن مي‌كند كه بين اسلام و ليبراليسم فاصله‌هاي عميق و چالش هاي جدي وجود دارد كه هر گونه تلاش براي برقراري تعامل ميان آن را بي نتيجه خواهد گذاشت . برخي از مهمترين اين چالش ها عبارتند از:

1. اولين مورد چالش اسلام و ليبراليسم «آزادي» است. در اين‌كه آزادي يك ارزش انساني است، همگان اتفاق نظر دارند؛ اما سخن در اين است كه آيا آزادي داراي ارزش مطلق است يا نسبي؟ يكي از مهم‌ترين ويژگي‌هاي انديشه ليبرال،‌ اعتقاد به ارزش آزادي است. مراد از «ارزش مطلق» ارزشي است كه فوق همه‌ي ارزشها است و هيچ ارزشي نمي‌تواند با آن برابري كند و يا آن را مخدوش و محدود سازد. تنها در صورتي مي‌توان آزادي را محدود كرد كه آزادي ديگران در خطر باشد. ليبرالها اعتقاد عميق دارند كه همه عقائد حتي عقائد باطل و گمراه كننده بايد در بيان آزاد باشد و هيچ مرزي حتي دين نمي‌تواند آن را محدود نمايد.( جان سالوين شاپيرو، ليبراليسم؛ معنا و تاريخ آن، ترجمه‌ محمدسعيد حنايي كاشاني ، تهران: نشر مركز، 1380ص 6) اما انديشه‌ي ديني در عين اين‌كه آزادي را يك ارزش بزرگ انساني تلقي مي‌كند، به هيچ وجه آن را فوق همه‌ي ارزشها،‌قرار نمي‌دهد. معيار آزادي در اسلام مصالح مادي و معنوي افراد و اجتماع است؛ يعني همچنان‌كه نمي‌توان آزادي اجتماعي و منافع مادي اجتماع را به خطر انداخت،‌ نمي‌توان به معنويت اجتماع نيز لطمه زد. افراد آزاد نيستند كه هر عمل اجتماعي را انجام دهند. پيام اسلام و بانگ قرآن اين چنين است: «كساني كه دوست دارند زشتيها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد،‌عذاب دردناكي براي آن‌ها در دنيا و آخرت است.»( سوره‌ نور، آيه‌ 19) نه تنها نمي‌توان گناهكاري و زشتي‌ها را در ميان اجتماع شيوع بخشيد، بلكه براي دوستداران گسترش زشتي‌ها و پليدي‌ها نيز عذابي دردناك است. روابط جنسي بين زن و مرد حريم دارد و هرگونه مراوده و معاشرتي آزاد نيست. آزادي بيان نيز حدود و مرزهايي دارد، مثلاً ترويج كتب ضالّه و افكار الحادي ممنوع است، ‌انكار ضروريات دين باعث ارتداد مي‌شود.

2. نگاه ليبراليسم به انسان يك نگاه اومانيستي است. در اين نگرش انسان محور و مدار همه چيز و خالق همه ارزشها است. بر خلاف دين كه «خداوند» را مدار و محور همه‌ي ارزشها تلقي مي‌كند و اگر به انسان حق تعيين سرنوشت مي‌دهد، در محدوده‌اي است كه خداوند تعيين و مشخص كرده است. ليبراليسم اول انسان را به جاي خدا مي‌نشاند و آنگاه وي را به گونه‌اي تعريف مي‌كند كه كاملاً مادي‌گرايانه است. انديشه ليبرال انسان را همان «من طبيعي» مي‌داند. بنابراين وقتي از حقوق انسان سخن مي‌گويد، منظور فقط حقوق طبيعي يعني حيات، آزادي و مالكيت است. «ديويد هيوم» يكي از بنيانگذاران مكتب ليبراليسم به صراحت اظهار مي‌دارد كه انسان چيزي نيست جز مجموعه‌اي از غرائز و اميال. او حتي اين بحث را مطرح مي‌كند كه عقل آدمي مهيمن بر اميال و غرائز او نيست، بلكه صرفاً ابزاري است كه در جهت يافتن راههايي براي نيل به اميال تلاش مي‌كند.( آنتوني آر بلاستر، ظهور و سقوط ليبراليسم غرب, ترجمه‌ عباس مخبر، تهران : نشر مركز , 1367, ص 206) اين نوع نگرش به انسان باعث مي‌شود كه از يك سو ابعاد روحي و معنوي انسان به فراموشي سپرده شده، مباحث مربوط به روح آدمي و معنويت جايگاه خود را از دست بدهد، از سوي ديگر وجدان، خرد و عقل آدمي جاي دين و قوانين ديني را در زندگي اجتماعي بگيرد. از اين رو ليبراليسم در زندگي اجتماعي، تمشيت امور و تنظيم روابط اجتماع اعتنايي به دين و بعد معنوي زندگي انسان ندارد. از نظر ليبرالها، نيل به آزادي كامل، مستلزم دنيوي يا غيرديني ساختن زندگي عمومي است.( جان سالوين، شاپيرو، پيشين , ص 7) آن‌ها عقل و خواست اجتماع را راهنما و هدايتگر خود مي‌دانند و نه وحي و دين را و بدين ترتيب ليبراليسم همسويي كامل با سكولاريزم دارد نه اسلام‌، اسلام اولاً انسان را يك موجود دو بعدي (مادي و معنوي) مي‌داند كه سير الي الله دارد و لذا در عين تشويق به توسعه بعد مادي زندگي. كرامت او را در تقوي و رشد بعد معنوي مي‌بيند. ثانياً ضمن احترام به عقل به عنوان يكي از منابع شناخت احكام الهي، معيار اصلي را خواست و اراده‌ي خداوند تلقي مي‌كند. بر اين اساس بين اسلام و ليبراليسم تعارض‌هاي جدي رخ مي‌نمايد. در رهيافت ليبراليسم، قانوني بر جامعه حكومت مي‌كند كه از خواست مردم برخاسته باشد و هيچ كس حتي خداوند حق دخالت در آن عرصه را ندارد، ‌در حالي كه در گرايش اسلام معيار قانون خدا است و ما بايدها و نبايدهايمان را از خداوند مي‌گيريم. و لذا اگر احياناً تعارضي بين خواست خدا و مردم بود، خواست خدا را مقدم مي‌كنيم؟( مصباح يزدي، محمدتقي، نظريه‌ي سياسي اسلام، قم : مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1378، ج اوّل، ص 163)

3. دولت محدود يا حداقل، از مهم‌ترين عناصر آموزه‌ي ليبراليسم است. دولت ليبرال دولتي است كه مسئوليتهاي آن به طور چشمگيري اندك بوده، فقط از چارچوبهاي كلي حيات اجتماعي دفاع مي‌كند. (قادري، حاتم، انديشه‌هاي سياسي در قرن بيستم، تهران: سمت، 1379، ص 24) بنابراين دولت حق ندارد به هيچ بهانه‌اي ولو ديني، محدوديتهايي را براي جامعه ببار آورد. اما در انديشه‌ي ديني، دولت علاوه بر اين‌كه بايد نظم و امنيت و رفاه بياورد، بايد فضيلت گسترهم باشد. همچنان‌كه حافظ جان، مال و ناموس شهروندان است، پاسدار حريم فضيلت‌هاي اخلاقي و الهي نيز هست. دولت بايد مراقبت كند، حدود الهي مورد خدشه قرار نگيرد .

4. تساهل و تسامح جزء ارزشهاي انعطاف‌ناپذير ليبراليسم است. از اين نظر، مذهب و گرايش مذهبي رابطه‌اي بين فرد و خداي اوست و او در زمينه‌ي انتخاب مذهب و يا عدم انتخاب هرگونه مذهبي و ديني و عمل به هر گونه حكم و دستورالعمل آن كاملاً آزاد است.( اكبر، علي، سيري در انديشه‌هاي سياسي معاصر، تهران : الست، 1370، ص 28) در حاليكه ما معتقديم اسلام كفر والحاد را نمي‌پذيرد. گرچه انسان تكويناً در انتخاب دين و حتي بي‌ديني آزاد است و در اين مقام هيچگونه اجبار و الزامي در كار نيست.( سوره بقره، آيه‌ي 256) اما تشريعاً جز اسلام از او پذيرفته نيست و جز يك انتخاب ندارد و آن اسلام است.( سوره‌ آل عمران، آيه‌ي 85) به همين شكل انجام اعمالي كه ضداخلاقي شمرده مي‌شود، ‌مجاز نيست.

بنابراين بين اسلام و ليبراليسم معارضه‌اي آشتي ناپذير وجود دارد و نمي‌توانيم بين اين دو مكتب، يگانگي ايجاد كنيم، مگر اين‌كه ليبراليسم از مباني خود فاصله بگيرد و در رابطه با شعارهايي كه مطرح مي‌كند از قبيل آزادي، قانون‌گرايي و.. خود را با اسلام هماهنگ نمايد.

براي آشنايي بيشتر به منابع زير مراجعه شود :

جريان شناسي فكري ايران معاصر ، عبد الحسين خسرو پناه ، قم: مؤسسه فرهنگي حكمت نوين اسلامي ، 1388

ليبراليسم ايراني , جهاندار اميري , تهران : پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي , 1388

فرهنگ واژه ها , عبد الرسول بيات ,قم: مؤسسه انديشه وفرهنگ ديني , 1381

ظهور و سقوط ليبراليسم غرب، آنتوني آربلاستر , ترجمه عباس مخبر ، تهران: نشر مركز ، 1367 ليبراليسم، مهدي براتعلي پور , قم: انجمن معارف اسلامي ايران، 1381

آزادي در فلسفه سياسي اسلام , منصور مير احمدي , قم : مركز تبليغات حوزه علميه ,

منبع :لیبراليسم اسلامي چيست؟ / پرسمان دانشجویی

موضوعات: بصیرت, مذهبی, سیاسی
[شنبه 1394-12-15] [ 08:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شعر زیبا در مورد شهادت حضرت فاطمه (س) ...

شعر سلامُ الله یا زهرا…

سلامُ الله یا زهرا سلامی بر حجاب تو
چه دارد لحظه محشر دل ما در جواب تو؟
میان کوچه های ما پر از فریاد تو اما
کسی از جان و دل آیا شنیده این خطاب تو؟
.
سلام الله یا زهرا سلام ای حضرت مادر
تویی که مادری کردی چنین تا لحظه آخر
بلاها بر سر مادر رسید و پشت او خم شد
که مادر را شکست از غم؟که دارد این چنین باور؟
.
سلام الله یا زهرا سلامی بر نماز تو
به زهرایی سیمایت به پنهانی راز تو
دعا کن حضرت مادر که باشم محرم دردت
به جز خود بر همه کردی دعا وقت نیاز تو
.
سلام الله یا زهرا سلامی از دل و از جان
سلامی از کنار غم زکنج خانه ویران
تو رفتی مادرم اما هنوز این ماجرا مانده
به یاد کوچه خسته به یاد خانه احزان
.
سلام الله یا زهرا شهید خانه مولا
تو بودی شمع این خانه تویی پروانه مولا
اگر می داد اشکش را به دامان تو روزی او
کنون در چاه می ریزد دل ویرانه مولا
.
سلام الله یا زهرا که داری درد بی پایان
رگ تاریخ می جوشد ز خون و غیرت و ایمان
پس از رفتن چه ها دیدی خدا صبرت دهد مادر
حسن آمد جگر خون و حسینت با لب عطشان
.
سلام الله یا زهرا کنون بر من نگاهی کن
برایم مادری کن محرم عشقم به آهی کن
از این بیراهه ها سرگیجه می گیرم دراین کوچه
مرا اکنون به راه مستقیم عشق راهی کن

موضوعات: مذهبی
[یکشنبه 1394-12-09] [ 01:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شعر زیبا در مورد شهادت بانوی عالم حضرت فاطمه (س) ...

بر زانوی تنهایی ام دارم سرت را

با گریه می بینم غروب آخرت را

من التماس لحظه های درد هستم

آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟

دست مرا بستند و پشتم را شکستند

می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟

حالا که روی پای من از حال رفتی

فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!

پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد

می دید اگر یک مشت از خاکسترت را

افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت

واکن دوباره چشمهای نوبرت را

بر زانوی تنهایی خود سر گذارم

وقتی ندارم بر سر زانو سرت را

موضوعات: مذهبی
 [ 01:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حکم نگاه کردن به تصاویر مستهجن ...

س:بعضى از جوانان به تصاوير مستهجن نگاه مى‏كنند و براى كار خود توجيهات ساختگى ارائه مى‏دهند، حكم آن چيست؟ و اگر ديدن اين تصاوير مقدارى از شهوت انسان را تسكين دهد و در جلوگيرى از ارتكاب حرام مؤثر باشد، چه حكمى دارد؟

ج: اگر نگاه كردن به آن تصاوير به قصد ريبة باشد و يا انسان بداند كه منجر به تحريك شهوت او مى‏شود و يا خوف ارتكاب گناه و مفسده باشد، در اينصورت نگاه كردن به آنها حرام است و اين كه بخاطر آن انسان به حرام ديگرى نمى‏افتد، مجوّز ارتكاب فعلى كه شرعاً حرام است، نمى‏باشد.

منبع : حکم نگاه کردن به تصاویر مستهجن / نور آسمان

موضوعات: مذهبی
 [ 01:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  علل دین گریزی در بین جوانان ...

دین یعنی چه و لازمه اش در زندگی انسان چیست؟

دین چیزی نیست جز روش زندگی و یا همان برنامه سعادت و رستگاری بشر، که اگر انسان طبق فرامین آن عمل نماید سعادتمند خواهد شد و حقیقت زندگی رو در پرتو آن یقینا خواهد یافت.دین همانند راه راست و روشنی است که انسان را به سوی سعادت رهنمون می سازد و راه را از چاه می شناساند. حال برای اینکه انسان از این راه راست منحرف نشود لازمه اش این است که این راه را کاملا بشناسد و به صحیح بودن آن ایمان کافی داشته باشد، و گرنه با دام های مختلفی که به هر روشی سر راه انسان برای انحرافش نهاده می شود، از راه حق و حقیقت دین دور خواهد شد و به ضلالت و تاریکی روی خواهد آورد.در نتیجه دین را به هیچ وجه نمی توان جدای از زندگی روزمره انسان لحاظ کرد. ولی باید توجه داشت که در این راه برای انسان انتخاب های متفاوتی به وجود می آید، هم دنیوی و هم اخروی که اگر آسیب ها و آفت ها را شناسایی کند می تواند بهترین انتخاب را داشته باشد.

علت های دین گریزی در جوانان :

ابتدا باید تعریفی از دین گریزی داشته باشیم و به این سوال جواب دهیم که دین گریزی یعنی چه؟!

کلمه گریز یا گریختن روشن تر از آن است که نیازمند تعریف باشد اما شاید این کلمه ترکیب و معانی زیادی در اذهان جوانان به وجود بیاورد که نیازمند یک تعریف دقیق است تا با معانی دیگر اشتباه نشود.

دین گریزی را می توان این چنین تعریف کرد: هر نوع فاصله گیری از دین و کم رنگ کردن آن در زندگی چه شخصی و چه اجتماعی که باعث دور شدن از فرامین دین و جلوگیری از گرایش به دین و درک درست آن در زندگی را می توان گریز از دین نام برد. طبیعتا عواملی به صورت پیدا و پنهان، دین و گرایش به اون رو تهدید می کند که امروزه در عصر ما متاسفانه عامل دین گریزی است که جوانان ما را به دنبال خود می کشاند… البته هیچ کس نمی تواند به طور کامل با دین قطع رابطه بکند. دین دارای یک امر فطری است و از انسان جدا شدنی نیست چون انسان از همان ابتدا خدا جوی است. خداجویی یک موهبت فطری است چنانچه قرآن کریم نیز به این حقیقت اشاره می کند (روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسان ها را به آن آفریده) باید بدانیم که دین گریزی به معنای نفی دین نیست این گریز به معنای کم رنگ شدن ایمان و کم نور شدن چراغ دین در زندگی افراد می باشد و این معضل هم اختصاص به دین خاصی ندارد، بلکه دامن گیر همه ادیان و مکتب های دیگر هم شده است. جامعه اسلامی مخصوصا جوانان ما هم متاسفانه از این مسئله مستثنی نیست. که در ذیل به مواردی اشاره خواهم نمود:

گریز از مکتب اسلام در جوان های امروز را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

1- عوامل محیطی:

الف) اجتماعی (نظیر تهاجم فرهنگی، محیط و دوستان)

تهاجم فرهنگی: هجوم رسانه های شدید بر ضد دین و متولیان دین که یکی از عوامل دین گریزی است. دین ستیزان با امکانات گسترده اقتصادی– رسانه ای، متاسفانه توانسته اند ضربه های شدیدی به جوانان امروز وارد کنند آن ها با ناکار آمد نشان دادن دین و به چالش کشیدن باورها و رفتارها و مناسک دینی سهم زیادی در دین گریزی دارند.

محیط دوستان: زندگی کردن در محیط هایی که محصول مهم آن دین گریزی است به آسانی امکان پذیر نیست، این محیط ها ناخودآگاه افراد را تحت تاثیر شدید قرار می دهد، و آن ها را ناخواسته به سوی دین گریزی می برند. در چنین مواردی نخستین مرحله درمان جداسازی جوانان از چنین محیط هایی است. اگر به تاریخ صدر اسلام بنگریم مسلمانان از محیط ناسالم مکه هجرت کردند تا آلوده به جو ناسازگار آنجا نشوند. امروزه هم جوانان ما دراین مسئله خیلی زیرکانه و با هوش بالا خود را از محیط هایی که تضاد با دین دارد بپرهیزند و با دوری کردن از این محیط ها خود را آلوده به دین گریزی نکنند.

جهالت، عملکرد نادرست مبلغان دین، رواج درگیری های جناحی و مذهبی و عوامل دیگر…)

پ) اقتصادی (فقر و تهی دستی جوانان و خانواده های آنان که باعث بروز مشکلات متعددی چون اشتغال، مسکن، رفاه، ازدواج و… شده)

دین گریزی از نظر اقتصادی: اگر رهنمودهای اقتصادی قرآن عملیاتی نشود، بیکاری گسترده می شود و درصد بالایی از نیروی کار در شمار بیکاران قرار می گیرند. و در نتیجه فقر در بطن جامعه رخنه می کند و جوانان ما با معظلاتی چون فقر، بیکاری، ازدواج، مسکن و غیره دچار می شوند و این جاست که جوانان با انواع و اقسام درگیری های زندگی گرفتار می شوند و دیگر وقتی برای گذاشتن به دین و مناسک آن باقی نمی ماند.

2- عوامل فردی یا شخصی:

الف) تعصبات بی جا

ب) غفــلت از دین

پ) گرایش به تمایلات و هواهای نفسانی

ت) ضعـف بینش جوان نسبت بـه دیـن

ث) ضعف و سستی بنیان های دینی مانند خانواده ها و مراکزی که در تشکیل دهنده افکار و زندگی جوانان ما موثرند که این پدیده عواقب نامطلوب و جبران ناپذیری در فرد و اجتماع به مراتب بیشتر دارد.

عواملی که از بروز دین گریزی جوانان جلوگیری می کند:

1- معرفی شایسته دین: معرفی درست دین یکی از راه های مهم برای جلوگیری از دین گریزی است. اگر دین باوران آموزه ها و باورهای دینی را بر مبنای اصول که همان قرآن و سنت حسنه است، نشان بدهند و شک و تردید را از مخاطبان مخصوصا جوانان بگیرند و دین را ناسازگار با علم نشان ندهند، قطعا شاهد دین گریزی جوانان نخوا هیم بود. که این امر مهم بر عهده مبلغین دین و مراکزی است که در تشکیل بنیان دینی جوانان نقش دارند مثل خانواده ها و مراکز آموزشی نظیر دانشگاه ها و مدارس.

2- پیاده سازی دین و فرامین آن در میان جامعه و اجتماع: پیاده کردن رهنمود های دین چه از نظر اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در پرتو کلام قرآن کریم و سنت رسول اکرم و ارایه الگوهایی که قرآن بیانگر آن هاست می تواند از هر نوع دین گریزی در میان جوانان جلوگیری کند.

3- پیاده کردن رهنمود های دین از نظر اقتصادی در جامعه: یک بخش آن بر عهده مسئولین می باشد که با راه کارهایی که در پیش دارند می توانند از دغدغه های جوانان از بابت فقر و مشکلات معیشتی جوانان بکاهند و بخش دیگر هم بر عهده دین داران می باشد که با دادن زکات اموال خود و صدقات و انفاق می توانند مشکلات زیادی رو از دوش مستمندان و نیازمندان جامعه بردازند. خداوند می فرماید: (و انفقوا فی سبیل الله) (سوره بقره آیه 195)

4- از نظر اجتماعی:

خشونت، اجبار و تعصبات بی جا در اسلام ناپسند است.

در توصیه های دین اسلام اکراهی در پذیرش دین نیست (لا اکراه فی الدین) پیامبر تنها بشیر و نذیر است. قرآن کریم در این مورد صراحتا می فرمایید: (فان تولیتم فانما علی رسولنا البلاغ المبین) (سوره تغابن آیه 12). پیامبر اسلام نباید سخت گیری کند، سخت گیری مردم را از ایشان می گریزاند. بر اساس این رهنمودها سخت گیری های نابه جا و تحمیل خواسته ها و ایجاد محدودیت های فراگیر خود یک عامل دین گریزی است که خانواده در این مورد نقش بسزایی دارد، پدر و مادر با معرفی دین و بیان واجبات و گفتن دیدگاه های روشن از دین که سعادت زندگی فرزند خود، بر اساس و عنوان این فرامین رقم می خورد، می توانند آینده روشنی برای فرزندان خود به ارمغان بیاورند و از هرگونه امر و نهی نابجا نسبت به فرزندان خود پرهیز کنند. چون تجربه نشان داده فرزندانی که همواره در باید و نباید و انواع امر و نهی کردن ها زیسته است پس از رهایی از سلطه پدر و مادر یکسره سرکش می شوند و بسی بیشتر از دیگران دین گریز می شوند.

احساس آرامشی که در دین وجود دارد در ذهن جوانان باید شکوفا شود.

باید نگاه یک بعدی به دین شکسته شود و دین را به عنوان یک مجموعه کامل که در تمامی ابعاد زندگی جوان برجسته شود و نگاه یک سویی به دین و طرح یک سویه باید و نبایدها، کیفر، تبعیض، از بین برود چون این مسائل دین را ناکار آمد و ناسازگار با امید و سعادت نشان می دهد. با کمک دین می توان عشق را در دینداران حیات بخشید به آنها امید به زندگی داد، سعادت بخشی دین را برجسته ساخت و آرامش بخشی آن را نشان جوانان داد. الگو برداری از قرآن بسیار ارزشمند و راه گشاست، اگر در قرآن کریم مروری کنیم واضح و روشن می بینیم که قرآن نخست باورسازی می کند و پس از فراهم آمدن بستر مناسب تکلیف و امر و نهی می کند.

منبع : علل دین کریزی در بین جوانان / پی نویس

موضوعات: مذهبی
 [ 01:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  نظر مقام معظم رهبری در مورد سینه زنی در ایام فاطمیه ...

مسأله‏‌ى دیگر، مسأله‏‌ى روضه‏‌هاست. روضه‏‌خوانى و سینه‏‌زنى باید باشد؛ اما نه در هر عزایى. این را بدانید که روضه خواندن و گریه کردن – آن سنت سنیه – مربوط به همه‏‌ى ائمه نیست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا یک وقت در جمع و مجلسى کسى روضه‏‌اى مى‏‌خواند، عده‏‌اى دلشان نرم مى‏‌شود و گریه مى‏‌کنند؛ این عیبى ندارد.
اصلاً عزادارى کردن یک حرف است، روضه‏‌خوانى و سینه‏‌زنى راه انداختن یک حرف دیگر است. روضه‏‌خوانى و سینه‏‌زنى راه انداختن، مخصوص امام حسین است؛ حداکثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به این وسعت. مثلاً در شب و روز تاسوعا و عاشورا بخصوص، در شب و روز بیست‏ و یکم ماه رمضان، سینه‏ زنى و عزادارى و برپایى جلسات خوب است؛ ولى مثلاً در مورد حضرت موسى‏ بن جعفر (علیه‏ السّلام) – با این‏که وفات آن بزرگوار از وفات‌هاى داراى روضه‏ خوانى است – من لزومى نمى‌‏بینم که سینه‏ زنى بشود؛ یا مثلاً در سالگرد شهادت حضرت زهرا (سلام‏‌اللَّه‌‏علی‌ها) مناسبتى ندارد که ما بیاییم نوحه‏‌خوانى و سینه‏‌زنى کنیم؛ بهتر این است که در آن موارد، شرح مصایبشان گفته بشود. شرح مصایب، گریه‏‌آور است.

 منبع : نظر مقام معظم رهبری در مورد سینه زنی در ایام فاطمیه / سلام سبزوار

موضوعات: مذهبی
 [ 01:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  بیو گرافی فاطمه الزهرا (س) ...

 حضرت فاطمه زهرا (س) دختر رسول گرامی اسلام (ص) و همسر امیرمؤمنان علی بن ابی طالب (ع)، یکی از بانوان قدسی عالم بشریت و مهتر زنان عالم است. پیامبر خدا (ص) درباره وی فرمود: ففاطمة حوراء فی صورة انسیّة، فاذا اشتقت الی الجنّة قبلت فاطمة، فأشمّ منها رائحة الجنّة (1)؛ فاطمه، حوری (بهشتی) است که به صورت انسان آفریده شده است. من هر گاه مشتاق بهشت می شوم، به نزد فاطمه می روم و بوی بهشت برین را از وی استشمام می کنم.

حضرت فاطمه (س)، آخرین فرزند رسول خدا (ص) از همسرش حضرت خدیجه کبری (س) است که در سال پنجم بعثت پیامبر(ص)، در مکه معظمه دیده به جهان گشود.

در ایام هجرت پیامبر(ص)، این بانوی شریف نیز به مدینه هجرت کرد و پس از مدتی، با پسر عمویش علی بن ابی طالب(ع) ازدواج نمود. ثمره ازدواج مبارک آثار آنان، دو پسر و دو دختر به نام های امام حسن مجتبی(ع)، امام حسین(ع)، زینب کبری (س) و ام کلثوم (س) می باشد. هم چنین در هنگام رحلت پدرش پیامبر خدا(ص)، به فرزند دیگری حامله بود که رسول خدا(ص) او را “محسن” نام نهاده بود. ولیکن پس از رحلت پیامبر(ص) ناملایمات فراوانی از اصحاب پدرش، به ویژه غاصبان خلافت اسلامی متحمل شد و بر اثر آن، جنین او سِقط و پیش از تولد، در رحم مادرش شهید گردید.

حضرت فاطمه(س) از آن پس بیمار شد و روز به روز حالش سخت تر گردید، تا این که در جمادی الاولی سال یازدهم قمری دیده از جهان فروبست و روح ملکوتی اش به روح پاک و قدسی پدرش پیوست.(2)

درباره تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) اکثر مورخان و سیره نویسان شیعه متفقند که این حادثه جان سوز در ماه جمادی به وقوع پیوست، ولیکن در این که کدام یک از دو ماه جمادی الاولی و جمادی الآخره بوده است، اتفاق نظر ندارند. زیرا برخی از آنان معتقدند که آن حضرت، پس از رحلت پدرش پیامبر(ص) تنها هفتاد و پنج روز و برخی دیگر می گویند نود و پنج روز زنده بود.

آن هایی که هفتاد و پنج روز را برگزیده اند، شهادتش را در روز سیزدهم جمادی الاولی می دانند.

ابن أبی ثلج بغدادی در “تاریخ الأئمة (ع)” در این باره گفت: و اقامت (فاطمة الزّهراء –س-) مع امیرالمؤمنین-ع- من بعد وفاة رسول الله(ص) خمسة و سبعین یوما. (3)

علام طبرسی(ره) با این که می گوید: و بقیت (فاطمه-س-) بعده (رسول الله –ص-) خمسة و سبعین یوما، با این حال تاریخ شهادتش را در سوم جمادی الاخره می داند و در این باره گفت: توّفیت الزّهرا(س) فی الثّالث من جمادی الآخرة سنة احدی عشرة من الهجرة.(4)

به نظر می آید که علت اختلاف اقوال علما درباره تاریخ شهادت آن حضرت، از دو چیز سرچشمه گرفته است:

اول این که آن حضرت پس از رحلت پیامبر(ص)، هفتاد و پنج روز زنده بود، یا نود و پنج روز؟ که این دو قول، معروف بین علما و مورخان ما است.

دوم این که رحلت پیامبر(ص) در چه تاریخی بوده است؟ آیا در روز بیست و هشت صفر واقع گردید و یا در روز دوازدهم ربیع الاول (آن طوری که اهل سنت نقل می کنند)؟ هر یک از این دو قول، تأثیر خاصی در تعیین روز شهادت حضرت زهرا(س) خواهد داشت. علامه طبرسی در اعلام الوری، درباره مدت زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) پس از رحلت پدرش پیامبر(ص) و تاریخ شهادتش گفت: روایت شد که حضرت زهرا(س) در سوم جمادی الآخره، سال یازدهم از هجرت وفات کردو مدت نود پنج روز و یا چهار ماه پس از پدر بزرگوارش در جهان زندگی کرد.(5)

البته قول های دیگری نیز درباره شهادت آن حضرت بیان گردید، که به خاطر عدم شهرت، اشاره ای به آن ها نمی کنیم.

به هر روی، این مسئله قابل تأمل و جای بحث و بررسی بیشتر و فنی تر است و مجال دیگری می طلبد. اما شیعیان و محبان اهل بیت(ع) به خاطر عشق و علاقه بی حد به خاندان پیامبر اکرم(ص)، هم در سیزدهم جمادی الاولی و هم در سوم جمادی الآخره، در سوگ آن بانوی بزرگ عالم اسلام، سیاه پوش و عزادار می باشند. بدین جهت، دو ایام فاطمیه را گرامی می دارند.

سیزدهم جمادی الاولی، نخستین روز فاطمیه اول است.

1- ألقاب الرسول و عترته (از مجموعه نفیسه)، ص 42

2- نک: کشف الغمّة، ج2، ص 4؛ منتهی الآمال، ج1، ص 129

3- تاریخ الأئمّة(ع)، (از مجموعه نفیسه)، ص 6

4- تاج الموالید (از مجموعه نفیسه)، ص 22

5- زندگانی چهارده معصوم(ع) – ترجمه اعلام الوری-، ص 226

منبع : بیوگرافی فاطمه (س) / پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

موضوعات: مذهبی
 [ 01:32:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما با رهبر انقلاب ...
موضوعات: بصیرت, مذهبی
[شنبه 1394-12-08] [ 09:46:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شیوه قرآن خواندن شیخ عبدالفتاح الشعشاعی ...

شیوه خواندن شیخ عبدالفتاح
یکی از چیزهایی که رایج شده است در بین قرّاء عرب - این مصریها و دیگران - و از آنجا به داخل کشور ما منعکس شده است، اهمیّت دادن به نفَس بلند است. من نمیفهمم وجه این کار چیست؛ هیچ لزومی ندارد که ما کلمات قرآن را، گاهی آیات را به همدیگر وصل کنیم بهخاطر اینکه نفَس میخواهیم بدهیم؛ به نظر من هیچ لزومی ندارد. یک وقتی لازم است و ادای مفهوم آیه متوقّف به این است که با یک نفَس خوانده بشود، خب بله، این کار را بکنند والّا زیبایی تلاوت و تأثیرگذاری تلاوت بههیچ‌وجه وابسته به نفَس بلند نیست؛ که حالا بعضی از قرّاء معروف مصری هنرشان در این است که با نفَس بلند [بخوانند]؛ مستمعین هم عوامانه وقتی با نفَس بلند میخوانند، بیشتر تشویق میکنند و الله، الله میگویند. به نظر من، هم کار این [قاری] غلط است، هم کار آن مستمع غلط است. ما در بین قرّاء خوب مصری، قرّاء برجستهی مصری کسی یا کسانی را داریم که نفَسشان کوتاه است، هم خواندنشان خیلی خوب است، هم تأثیرگذاریشان خوب است؛ از جمله عبدالفتّاح شعشاعی. شما میدانید نفسش کوتاه است امّا درعینحال یکی از بهترین و اثرگذارترین تلاوتها - که انشاءالله خدای متعال ایشان و همهی قرّاء قرآن را مشمول رحمت و مغفرت کند - از این مرد شنیده میشود. بنابراین من خواهش میکنم که آقایان در مسئلهی نفَس، خودشان را اذیت نکنند. [بیانات در محفل انس با قرآن ۱۳۹۴/۰۳/۲۸]

از نوارهای عبدالفتاح خیلی خوشم می‌امد
من یادم می‌آید که در سابق، بعضی از این موجهای رادیویی را با زحمت پیدا می‌کردم. رادیوهای مصر را باز می‌کردم و با زحمت آن را می‌شنیدم. ما رفیقی داشتیم - خدا رحمتش کند - او به مصر رفته بود، چند ماه در آن‌جا مانده بود و نوارهای عبدالفتاح، شیخ مصطفی اسماعیل و محمّد رفعت و امثال آنان را به این‌جا آورده بود. مخصوصاً من از نوار عبدالفتاح خیلی خوشم می‌آمد؛ آن را گوش می‌کردم.
[بیانات در جمع قاریان قرآن ۱۳۶۹/۱۲/۰۱]

منبع : از نوارهای عبدالفتاح خیلی خوشم می‌امد / خامنه ایی (مدظله)

موضوعات: مذهبی, قرآن
[چهارشنبه 1394-12-05] [ 10:56:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  من ناخواسته غیبت می کنم چکونه این عادت را ترک کنم ؟ ...

غیبت آسیب رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می کنیم.

 

غیبت آسیب رسان و بسیار مخرب است. غیبت، چه عمدی و چه سهوی، آسیب های فراوانی به دنبال دارد. به جای اینکه درمورد آدمها و پشت سر آنها حرف بزنیم، باید با خود آنها حرف زده و مشوقشان باشیم. امروز ۵ راه برای ترک عادت غیبت کردن به شما پیشنهاد می کنیم.

 

۱ وقتی اول از مغزتان و بعد زبانتان استفاده کنید، از غیبت دور خواهید شد

از آنجاکه غیبت کردن معمولاً از یک گپ کوتاه شروع می شود، قبل از اینکه بفهمیم داریم غیبت می کنیم در آن گرفتار خواهیم شد. خیلی از آدمها از اینکه بقیه بفهمند آنها پشت سر کسی غیبت می کنند، واهمه دارند. بیشتر اوقات واقعاً منظور نداریم که پشت کسی حرف بزنیم اما اینکار را می کنیم چون از فکرمان استفاده نمی کنیم. اولین قدم برای ترک یک عادت بد از زندگیتان آگاه شدن از آن است. همین امروز، آگاهانه و بادقت به کلمات خودتان دقت کنید. سعی کنید قبل از اینکه کلمه ای بد درمورد کسی به زبان آورید، فکر کنید.

 

۲ می توانید برای خودتان سیاست تحمل صفر اجرا کنید

اگر در یک صنعت یا تجارتی هستید، در نظر داشته باشید که در جلسه بعدی کاری درمورد موضوع غیبت کردن بحث کنید. وقتی کارمندانتان را وادار کنید که در مورد آسیب ها و ضررهای ناشی از غیبت کردن فکر کنند، از مشکلات و مسائل آتی جلوگیری خواهید کرد.

 

۳ در غیبت شرکت نکنید

« فقط بگویید نه! » شعاری بود که بانو نانسی ریگان برای کاهش مصرف موادمخدر در میان جوانان پیشنهاد داد. در مورد غیبت هم کاربرد دارد: فقط انجامش ندهید!

غیبت کردن به حداقل دو نفر نیاز دارد. یکی حرف می زند و دیگری تایید می کند. اگر قبول نکنید که یکی از طرفین این مکالمه باشید، این مکالمه انجام نخواهد شد.

 

۴ ماشین غیبت را روی دور کند بیندازید

این ایده مطمئناً کار می کند. به سمت منبع بروید. مستقیماً با فرد مورد نظر یا هدف غیبت حرف بزنید. وقتی کسی شروع به حرف زدن در مورد کسی دیگر می کند، پیشنهاد بدهید که با آن فرد تماس بگیرید و حرف هایتان را با او در میان بگذارید. احتمالاً ۹۰ درصد کسانی که قصد غیبت کردن از این پیشنهاد خواهند ترسید.

کسانیکه درمورد دیگران حرف می زنند دوست دارند ناشناس بمانند. اینها کسانی هستند که یادداشت ها و نامه های ناشناس در مورد شکایت از یک همکار برای رئیس می فرستند. آنها نظراتشان را با « به کسی نگو من این را به تو گفتم » شروع می کنند و شدیداً انکار می کنند که منبع شایعه پراکنی هستند. تنها چیزی که نمی خواهند این است که شناخته شوند. شما باید پیشنهاد دهید که اسم آنها را بخاطر حرفی که می زنند پیش کسان دیگر به زبان آورید و مطمئن باشید که سریع دست می کشند.

 

۵ غیبت را با خوبی جایگزین کنید

همانطور که غیبت کننده ها دوست دارند ناشناس بمانند، خیلی ها هم عاشق موج اخبار بد و وحشت آور هستند. خیلی از افراد پرمشغله به دلایلی با اخبار خوب به اندازه اخبار بد هیجان زده نمی شوند.

شما می توانید از نظرات خوب، کلمات تشویق آمیز یا تحسین و تمجید برای خنثی کردن غیبت استفاده کنید. مثلاً وقتی مریم شروع به صحبت در مورد سارا می کند، شما بگویید، « میدونی واقعاً دوست ندارم این رو بشنوم. سارا واقعاً دختر خوبی است و دوست خیلی خوب من است. » یا غیبت را به طور کل نادیده بگیرید و بگویید، « میدونی چیه؟ من سارا رو دیدم، اون خیلی دختر خوب و مهربانیه! » از کلمات خوب بعنوان سپری در مقابل بدی استفاده کنید.

 

این نیازمند این است که به دنبال چیزهای خوب برای حرف زدن باشید. می دانید که نقاط خوب و مثبت در همه آدمها وجود دارد. حتی هیتلر هم عاشق حیوانات و هنر بود! اینکار عوارض جانبی مثبت و خوبی هم به دنبال دارد.

وقتی روزتان را با خوب به جای بد شروع می کنید، زندگیتان را روشن تر می کنید. خوبی های زیادی در دنیا وجود دارد، فقط باید به دنبال آن باشید و درمورد آن حرف بزنید.

 

۶ قانون طلایی را اعمال کنید

همه  خوانندگان ما افراد مذهبی هستند . ولی ممکن است  خیلی از کسانیکه این مطلب را برایشان بفرستید  مذهبی نباشید. در واقع این مقاله اصلاً مقاله مذهبی نیست که غیبت را از دید مذهب بررسی کنید. اما قوانین اسلام و ادیان دیگر هم در این زمینه قابل اجرا است.

از دیدگاه دین، غیبت کردن گناهی مخرب است. درست مثل تاریکی که روشنی آن را از بین می برد، غیبت هم با مهربانی و ملاحظه از بین می رود.

 

سعی کنید محبت و مهربانی را در خانه و محل کارتان پراکنده کنید. اگر دوست داشتید این مقاله را برای کسانیکه که می دانید در دام غیبت گرفتار هستند، بفرستید تا به آنها برای از بین بردن این عادت ناپسند کمک کنید.

منبع : آفتاب / من نا خواسته غیبت می کنم چکونه این عادت را ترک کنم

موضوعات: مذهبی, اخلاقی
[یکشنبه 1394-12-02] [ 11:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  امید بخش ترین آیه قرآن از منظر امام علی (ع) ...

 در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است  روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه “ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء"(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48

امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه “و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما” (هر كس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .

 بعضى دیگر گفتند آیه “قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم” (اى بندگان من كه دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى‏آمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53

امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه “و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله” (پرهیزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى كنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
“واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین”
سوره هود آیه 114

و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمى‏خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى‏ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى‏شود از نمازش كنار نمى‏رود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمى‏ماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مى‏شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش می‏كند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.
 

 

موضوعات: مذهبی, داستان
 [ 11:26:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  24 حدیث بسیار زیبا؛ همه بخوانند! ...

با عرض سلام؛ تمام این روایات از صادق ال محمد(ص) است:

1- طلبتُ الجنة، فوجدتها في السخأ: بهشت را در بخشندگي و جوانمردي يافتم.


2- و طلبت ثقل الميزان، فوجدته في شهادة «ان لا اله الا الله و محمد رسول الله»: و سنگيني ترازوي اعمال را در گواهي به يگانگي خدا تعالي و رسالت حضرت محمد (صلي الله عليه و آله) يافتم.


3- و طلبت السرعة في الدخول الي الجنة، فوجدتها في العمل لله تعالي: سرعت در ورد به بهشت را در كار خالصانه براي خداي تعالي يافتم.


4- و طلبتُ حب الموت، فوجوته في تقديم المال لوجه الله: و دوست داشتن مرگ را در پيش فرستادن ثروت (انفاق) براي خشنودي خداي تعالي يافتم.



5- و طلبت حلاوة العبادة، فوجدتها في ترك المعصية: و شيريني عبادت را در ترك گناه يافتم.



6- و طلبت رقة القلب، فوجدتها في الجوع و العطش: و رقت (نرمي) قلب را در گرسنگي و تشنگي (روزه) يافتم.


7- و طلبت نور القلب، فوجدته في التفكر و البكأ: و روشني قلب را در انديشيدن و گريستن يافتم.


8- و طلبت الجواز علي الصراط، فوجدته في الصدقة: و (آساني) عبور بر صراطرا در صدقه يافتم.

9- و طلبت نور الوجه، فوجدته في صلاة الليل: و روشني رخسار را در نماز شب يافتم.


10- و طلبت فضل الجهاد، فوجدته في الكسب للعيال: و فضيلت جهاد را در به دست آوردن هزينه زندگي زن و فرزند يافتم.


11- و طلبت حدب الله عزوجل، فوجدته في بغض اهل المعاصي: و دوستي خداي تعالي را در دشمني با گنهكاران يافتم.


12- و طلبت الرئاسة، فوجدتها في النصيحة لعبادالله: و سروري و بزرگي را در خيرخواهي براي بندگان خدا يافتم.


13- و طلبت فراغ القلب، فوجدته في قلة المال: و آسايش قلب را در كمي ثروت يافتم.


14- و طلبت عزائم الامور، فوجدتها في الصبر: و كارهاي پر ارزش را در شكيبايي يافتم.


15- و طلبت الشرف، فوجدته في العلم: و بلندي قدر و حسب را در دانش يافتم.


16- و طلبت العبادة فوجدتها في الورع: و عبادت را در پرهيزكار يافتم .


17- و طلبت الراحة، فوجوتها في الزهد: و آسايش را در پارسايي يافتم.


18- و طلبت الرفعة، فوجدتها في التواضع: برتري و بزرگواري را در فروتني يافتم.


19- و طلبت العز، فوجدته في الصدق: و عزت (ارجمندي) را در راستي و درستي يافتم.


20- و طلبت الذلة، فوجدتها في الصوم: و نرمي و فروتني را در روزه يافتم.


21- و طلبت الغني، فوجدته في القناعة: و توانگري را در قناعت يافتم.


22- و طلبت الانس، فوجدته في قرائة القرآن: و آرامش و همدمي را در خواندن قرآن يافتم.


23- و طلبت صحبة الناس، فوجدتها في حسن الخلق: و همراهي و گفتگوي با مردم را در خوشخويي يافتم.


24- و طلبت رضي الله، فوجدته في برالوالدين: و خوشنودي خدا تعالي را در نيكي به پدر و مادر يافتم.


مستدرك الوسائل، ج 12، ص 173 - 174، ح 13810



موضوعات: مذهبی, اخلاقی
[چهارشنبه 1394-11-28] [ 11:04:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آثار ترك امر به معروف و نهي از منكر در جامعه ...

 بسم الله الرحمن الرحیم

در قرآن كريم دربارة عقوبت ترك امر به معروف و نهي از منكر حكايتهايي دربارة امتهاي گذشته نقل شده است كه داستان اصحاب سبت يكي از آنهاست. داستان اصحاب سبت در سوره‌هايي از قرآن مجيد نظير سورة‌ بقره، مائده، اعراف و سوره‌هاي ديگر بيان شده است. تكرار اين داستان در سوره‌هاي مختلف دليل بر اهميت آن است.

 در زمانهاي قديم در روستايي نزديك ساحل دريا مردماني زندگي مي‌كردند كه شغل آنها ماهي‌گيري بود. پيامبر آن مردم، به فرمان خداوند، به آنان دستور داد كه روز شنبه ماهي نگيرند و اين نوعي امتحان الهي بود. از قضا روز شنبه بيشتر از روزهاي ديگر ماهي روي آب مي‌آيد، به خصوص حركت آزادانه ماهي‌هاي بزرگ بر روي آب مردم را وسوسه مي‌كرد كه آنها را بگيرند و چشم‌پوشي از آن ماهي‌ها براي مردم آن سرزمين مشكل بود. آنان به گمان خود مي‌خواستند، خداوند را فريب دهند و با پروردگار حيله كنند. به اين دليل حوضچه‌هايي ساختند كه با دريچه‌هايي به دريا ارتباط داشت، وقتي آب دريا به اين حوضچه‌ها مي‌ريخت، ماهي‌ها هم در آن حوضچه‌ مي‌افتادند و با بسته شدن دريچه‌ها ديگر نمي‌توانستند خارج شوند. مردم هم روز يك‌شنبه اين ماهي‌ها را مي‌گرفتند و به خيال خود، حيله شرعي به  كار مي‌بردند.

 قرآن كريم مي‌فرمايد كه پروردگار عالم، اهل قريه را به سبب نافرماني از دستور الهي به صورت خوك و ميمون درآورد و حسب برخي روايات آنان بعد از سه روز به هلاكت رسيدند.

 در قرآن مجيد آمده است كه اين مردم سه دسته بودند: يك دسته كساني بودند كه با سرپيچي از فرمان الهي به گرفتن ماهي مبادرت مي‌كردند و از گناهكاران بودند. دسته دوم، افرادي بودند كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كردند و كار گناهكاران را نيرنگ و خدعه با خداوند مي‌دانستند و دستة سوم، كساني بودند كه ماهي نمي‌گرفتند، اما امر به معروف و نهي از منكر نيز نمي‌كردند و به مسائل موجود در جامعة خود بي‌اعتنا بودند.

 هنگامي كه عذاب الهي نازل شد،از ميان اين گروهها، فقط كساني نجات يافتند كه امر به معروف و نهي از منكر مي‌كردند و گناهكاران و بي‌اعتنايان به هلاكت رسيدند، زيرا كساني كه گناهي را شاهد باشند و امر به معروف و نهي از منكر نكند، در آن گناه با گناهكار شريك‌اند.

 داستان ديگري كه در قرآن كريم دربارة ترك امر به معروف و نهي از منكر آمده است، دربارة قوم شعيب است. به حضرت شعيب(ع) خطاب شد، اي شعيب! صدهزار نفر از قوم تو بايد هلاك شوند:«چهل هزار نفر از گناهكاران و شصت هزار نفر از نيكوكاران.» حضرت شعيب(ع) عرض كرد:«پروردگارا! انسانهاي بدكار به سبب گناهشان بايد هلاك شوند و مستوجب عذاب هم هستند، اما نيكوكارن به چه سبب بايد نابود شوند؟» خطاب شد:«اي شعيب! به اين سبب كه آنان شاهد ارتكاب گناه بودند و سكوت كردند؛ يعني به وظيفة امر به معروف و نهي از منكر عمل نكردند.»

 پيامبر اكرم(ص) دربارة امر به معروف و نهي از منكر مي‌فرمايند:

 لتأمرن بالمعروف و لتنهن عن المنكر او ليسطن الله شراركم علي خياركم فيدعو خياركم فلا يستجاب لهم.[1]

 همانا بايد كه ديگران را به معروف امر كنيد و از منكر بازداريد، در غير اين صورت خداوند بدترين شما را بر بهترين‌تان مسلط مي‌كند، آن‌گاه نيكان شما خدا را مي‌خوانند، ولي دعايشان مستجاب نمي‌شود.

 هنگامي‌ كه در ميان ملتي اداي فريضة مهم امر به معروف و نهي از منكر فراموش شود، انسانهاي ستمگر بر آنان مسلط مي‌شوند و نيكان امت در نمازها، دعاها و مجالس عمومي به درگاه خداوند دعا مي‌كنند كه گرفتاريهاي آنان رفع شود، اما دعاي آنان مستجاب نمي‌شود و خداوند رحمت خود را از آنها مي‌گيرد.

 پيامبر اكرم(ص) بارها تأسف خود را از عمل نشدن به وظيفة امر به معروف و نهي از منكر ميان مسلمانان ابراز مي‌داشتند و مي‌فرمودند:«روزي فرا مي‌رسد كه مردم امر به معروف و نهي از منكر را ترك مي‌كنند، زماني نيز مي‌رسد كه مردم به جاي اينكه امر به معروف و نهي از منكر كنند، نهي از معروف و امر به منكر مي‌كنند، در چنين روزگاري بلا و مصيبت همچون باران بر سر اين ملت مي‌بارد.»

 مصداق نهي از معروف و امر به منكر اين است كه عده‌اي نه تنها خود در نماز جماعت شركت نمي‌كنند، بلكه ديگران را هم از حضور در مسجد و شركت در نماز جماعت منع مي‌كنند. برخي خودشان خمس نمي‌دهند و مانع از آن مي‌شوند كه ديگران هم خمس بدهند. گروهي غيبت مي‌كنند، در جامعه شايعه‌پراكني مي‌كنند و آبروي ديگران را به خطر مي‌اندازند و ديگران را هم به انجام دادن اين اعمال ترغيب مي‌كنند. گاهي اوقات عده‌اي از مردم، از اداي وظيفة امر به معروف و نهي از منكر هم جلوگيري مي‌كنند.

 پيامبر اكرم(ص) در حديث ديگري مي‌فرمايند:

 «ليس منا لم يوقر الكبير و يرحم الصغير و يأمر بالمعروف و ينه عن المنكر.»[2]

 از ما نيست كسي كه به بزرگتر احترام نگذارد، به كوچكتر مهرباني نورزد و به وظيفة امر به معروف و نهي از منكر عمل نكند.

 چنانچه بر اثر ترك امر به معروف و نهي از منكر يا انجام دادن آن به روش نادرست موجبات گمراهي و انحراف فردي از انسانها فراهم شود، گناه آن معادل گمراهي تمام افراد جامعه است. قرآن كريم مي‌فرمايد:

 … من قتل نفساً بغير نفس او فساد فكانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيي الناس جمعا.[3]

 هر كس انسان ديگري را، نه به قصاص قتل كسي يا ارتكاب فسادي بر روي زمين، بكشد، چنان است كه همة مردم را كشته باشد و هر كس كه به او حيات بخشد، چون كسي است كه همة مردم را حيات بخشيده باشد.

 اين آية شريف يك معناي ظاهري و يك معناي تأويلي دارد. معناي ظاهري آن چنين است كه اسلام نمي‌خواهد كه شخصيت انساني پايمال شود و جان و مال و ناموس او مورد تعرض قرار گيرد. انسان نزد خداوند به اندازة يك دنيا ارزش دارد.

 بنابراين، اگر كسي انساني را بكشد، مانند آن است كه همة مردم دنيا را كشته باشد و اگر كسي بتواند انساني را از مرگ نجات دهد، به مثابه آن است كه به همة مردم زندگي بخشيده است.

 امام صادق(ع) در تفسير اين آية شريفه به يك معناي تأويلي اشاره مي‌كنند و آن معنا اين است كه اگر كسي موجب انحراف شخص ديگري شود، مانند اين است كه مردم جهان را به گمراهي كشانده و از ميان برده است. با اين تفسير اگر معلمي با سخنان خود موجب گمراهي دانش‌آموز مي‌شود، به منزلة‌ آن است كه تمام مردم جامعه را گمراه كرده است. همين طور اگر مادر و پدري در منزل با رفتار ناشايست خود باعث شوند كه فرزند آنان به انحاف كشيده شود، گناهي در حد گمراهي كل جامعه بر گردن آنهاست.

 عكس اين موضوع نيز صادق است، اگر معلمي با سخنان خود موجب هدايت دانش‌آموزي شود يا پدر و مادري با انجام دادن اعمال شايسته و اهميت دادن به واجبات دين، سبب شوند كه فرزند آنان فضيلت‌ها را كسب كند و به انجام  دادن احكام ديني پايبند شود، از اجر و پاداش بزرگي بهره‌مند مي‌شوند و ثواب آن به حدي است كه گويا تمام مردم جهان را زندگي بخشيده‌اند. اگر ما براي امر به معروف و نهي از منكر جز اين آية شريفه دستوري نداشتيم، همين آيه كفايت مي‌كرد.

 پي نوشت ها:

  [1]. بحارالانوار، ج‌ 93، ص378.

 [2]. نهج‌الفصاحه، ص510.

 [3]. قرآن، مائده/32.


منبع : پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله العظمی مظاهری (مدظله) / آثار ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه

موضوعات: مذهبی
[سه شنبه 1394-11-27] [ 07:44:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  استغفار هفتاد بندی مولا امیرالمومنین علی علیه السلام ...

 

download (1)

  بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ

  استغفار ۷۰ بندی مولا علی علیه السلام:

 علامه نوری در کتاب (دارالسلام) می نویسد: امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوار خود نقل میکنند که امام حسین علیه السلام فرمودند: روزی نزد امیرالمؤمنین نشسته بودم که عربی وارد شد وعرض کرد یا امیرالمؤمنین! من مرد عیالمند و فقیر هستم و مالی که زندگی مرا کفایت کند ندارم.

 حضرت فرمودند: ای برادر عرب! چرا استغفار نمیکنی تا حالت نیکو شود؟

 عرض کرد: زیاد استغفار میکنم، اما تغییری در زندگی ام پیدا نشده است.

 حضرت فرمودند: ای برادر عرب خدای متعال می فرماید:

 فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً (۱۰- نوح)

 به آنها گفتم: «از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است (۱۰)

 (بعد فرمودند) چون به گناه بودن بعضی از اعمالت آگاه نیستی استغفار تو ناقص است؛ زیرا از آنها استغفار نمیکنی و نتیجه نمیگیری. سپس فرمود:اینک به تو استغفاری می آموزم که اگرآنرا هنگام خواب بخوانی خدابه تو وسعت رزق عطا فرماید.دعارا نوشته، به اعرابی داده وفرمودند: شب، قبل از خوابیدن، این استغفار را بخوان وگریه کن و اگر اشکت جاری نشد تباکی کن.

 امام حسین علیه السلام فرمود:سال بعداعرابی به خدمت حضرت آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! خداوند به من نعمت های زیادی عطا فرمود. شتران و گوسفندانم آن قدر زیاد شده اند که محلی برای نگه داری آن ها ندارم. آن حضرت فرمودند: ای برادر عرب! قسم به آن خدایی که محمد صلوات الله علیه را به نبوت برگزید، بنده ای نیست که با این دعا به درگاه خدا استغفار کند، مگر اینکه خدای متعال به برکت آن، گناهانش را آمرزیده، حوائجش را برآورده و به مال و اولادش فراوانی و برکت عطا فرماید.    دار السلام نوری:۳/۱۳۳

 

ادامه »

موضوعات: مذهبی
 [ 07:27:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دیو چو بیرون رود فرشته در آید ... ...

 دیو چو بیرون رود فرشته در آید .

به نظرم مملکت وجود (بدن انسان ) با مملکت بیرونی (کشور) خیلی شباهت دارد ، از ارتباطاتشون گرفته تا بیماری و … و نکته کلیدی اینه که یه رهبر کار مدیرت هر نظام را بر عهده داره (البته تفاوت هایی هم دارن ).

برای مثال شاه که رفت امام آمد . نمی شود دو حکومت در یک مملکت ، چرا که این کار با عث فساد در مملکت می شود ، باید یک رهبر حکم فرما باشد .

و یک تعبیر دیگر : جایی که صفات شیطانی باشد خبر از ملکات روحانی و نورانی کمتر است .


منبع : نوشته شده توسط مدیر وبلاگ

موضوعات: بصیرت, مذهبی
[جمعه 1394-11-16] [ 11:11:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت