روز جمعه ۱۴ خرداد(۲۷ می)، نشستی در مورد فلسطین در پاریس برگزار شد. در این نشست ۲۴ نماینده از کشورهای عربی، غربی، سازمان ملل و اتحادیه اروپا حضور داشتند. فرانسوا اولاند در افتتاحیه این نشست گفت: «ما باید شرایط مناسبی را برای ازسرگیری مذاکرات میان فلسطین و اسرائیل فراهم سازیم و اقدامات مفید و سرنوشتسازی را اتخاذ کنیم.»
نزدیک به یک سال است که فرانسه طرحی را در مورد مساله فلسطین ارائه کرده که با مخالفت رژیم صهیونیستی همرا بوده است. این طرح شامل چند بند مهم است:
- برگزاری کنفرانسی بین المللی؛
- آغاز مذاکره مستقیم بین تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی؛
- تعیین جدول زمان بندی دوساله که طی آن به اشغالگری به طور کامل پایان داده شود؛
- بازگشت به مرزهای سال ۱۹۶۷؛
- تعیین قدس به عنوان پایتخت مشترک فلسطینیان و رژیم صهیونیستی؛
- مبادله زمین بین زمینهای فلسطینیان در سرزمینهای ۱۹۴۸ و زمین شهرکهای صهیونیستی.
این طرح از سوی رژیم صهیونیستی و نتانیاهو بنا بر دو دلیل پذیرفته نشد: یکی این که در آن نامی از سرزمین یهودی برده نشده بود و دوم این که نتانیاهو اعلام کرد که نیازی به واسطه برای مذاکره مستقیم با ابومازن ندارد.
در مورد دلیل دوم مخالفت نتانیاهو می توان به این نکته اشاره کرد که وی علناً از طریق مذاکره مستقیم با ابومازن به دنبال عادی سازی روابط تشکیلات خودگردان با این رژیم است. نتانیاهو درصدد است که روابط وی با ابومازون حالتی عادی داشته باشد و نیازی به میانجی یا واسطه نباشد. یعنی تشکیلات خودگردان به نمایندگی از فلسطینیان، رژیم صهیونیستی را پذیرفته است.
اما در مورد طرح فرانسه و بندهای پیشنهادی آن ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد:
۱) از سال ۱۹۹۰ م که اولین کنفرانس بین المللی در مورد فلسطین در اسلو برگزار شد، رژیم صهیونیستی تنها به دنبال کارشکنی در به نتیجه نرسیدن این مذاکرات بوده است. در اسلو۱ و۲ رژیم صهیونیستی به صورت غیر مستقیم موجودیت خود را به اعراب تحمیل کرد و خود را نماینده یهودیان در فلسطین! عنوان کرد. در همین قرارداد اسلو ۱ بود که به کرانه با ختری و غزه خودمختاری داده شده بود.
۲) آنچه در بندهای طرح فرانسه عنوان شده، همان اصولی است که در کنفرانس “طابا” که در سال ۲۰۰۱ در مصر برگزار شد، به آن اشاره شده است. در کنفرانس طابا به مسایلی همچون بحث قدس و تشکیل دو دولت نیز اشاره شده بود. در این کنفرانس ۹۵ درصد کرانه باختری به فلسطین برای تشکیل دولت فلسطینی و ۵ درصد به رژیم صهیونیستی اختصاص یافت، اما رژیم صهیونیستی هیچ گاه به این وعده عمل نکرد و علناً بخش های وسیعی از کرانه باختری را نیز در اختیار گرفت.
۳) ناقص بودن طرح فرانسه است. عموماً فلسطینی ها با چهار مساله همچون موجودیت شهرک ها، پناهندگان، مساله بیت المقدس و مساله آب، با رژیم صهیونیستی مناقشه دارند.در طرح فرانسه علناً نامی از شهرک سازی برده نشده است و علت این امر نیز مخالفت علنی رژیم صهیونیستی با این امر است. رژیم صهیونیستی بارها اعلام کرده که مساله شهرک سازی جزء خطوط قرمز این رژیم است و با موجودیت تل آویو سروکار دارد. بنابراین همواره مخالف با این بحث بوده است.
در خصوص پناهندگان نیز در طرح فرانسه اشاره ای به آن نشده است. رژیم صهیونیستی می گوید فقط مذاکره در مورد آوارگان سال ۱۹۶۷ م را می پذیرد و به دو میلیون آواره فلسطینی دیگر که از آغاز اشغال سرزمین شان، بیخانمان شده اند، کاری ندارد. فرانسه با مطرح نکردن این امر به دنبال فراموشی حق بازگشت فلسطینیان به سرزمین شان است.
۴) تنها بندی که تا حدودی توانسته گروه سازش(تشکیلات خودگردان و کشورهای عربی) را راضی نگه دارد، پرداختن به مساله قدس است. این بند نیز تنها به این دلیل در طرح فرانسه قرار داده شده که رژیم صهیونیستی اصولاً قایل به تقسیم قدس نیست. رژیم صهیونیستی به دنبال طرح"بیلن- ابومازن” در مورد قدس است. این طرح اشاره می کند که بیت المقدس به صورت یکپارچه در اختیار حاکمیت رژیم صهیونیستی قرار بگیرد و در عوض فلسطینیان پایتخت خود را در “ابودیس"، حومه شرقی بیت المقدس برپا کنند.
۵) طرح فرانسه تا حدودی شباهت به طرح نقشه راه آمریکا دارد. در طرح نقشه راه سه مرحله مطرح شده بود: اول توقف تروریزم و خشونت؛ دوم؛ تشکیل کشور مستقل فلسطینی با مرز موقت و در صورت مساعد بودن شرایط، توسط کمیته چهارجانبه (آمریکا، اتحادیه اروپا، سازمان ملل و ورسیه) تا سال ۲۰۰۳ کشور مستقل فلسطینی تشکیل شود. سوم؛ تشکیل کشور فلسطین با مرز نهایی. این طرح از همان ابتدا متوقف شد و اصولاً فرصتی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی داده نشد. در طرح فرانسه نیز به بازه زمانی دو ساله برای پایان اشغال گری اشاره شده است.
فرانسه پایان اشغالگری را شرط تشکیل دو کشور و ادامه مسیر طرح نقشه راه برای تشکیل کشور فلسطینی میداند. اگر منظور از اشغال گری طرف فلسطینی است که سرزمین مورد نظر مربوط به این مردم است. نمی شود فلسطینیان را اشغال گر نامید. اگر منظور رژیم صهیونیستی است که این رژیم نزدیک به ۷۰ سال است که به اشغال گری ادامه می دهد. بنابراین نمی توان در عرض دو سال به ۷۰ سال اشغالگری پایان داد.
۶) نکته مبهم دیگر در طرح فرانسه، مطرح کردن بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷م است. یعنی قبل از جنگ شش روزه که رژیم صهیونیستی موفق به اشغال جولان سوریه، مزارع شبعا لبنان، کرانه باختری رود اردن و نوار غزه از مصر شد. رژیم صهیونیستی همواره تاکید کرده که به مرزهای ۱۹۶۷ بر نمی گردد. زیرا بازگشت رژیم صهیونیستی به مرزهای ۱۹۶۷ یعنی مواجه با بحران آبی. ۶۰ درصد آب این رژیم از منطقه جولان تامین می شود. از سوی دیگر ترک مزارع شبعا یعنی از دست دادن امنیت این رژیم. چون ترک این منطقه به معنای حضور حزب الله است. بنابراین بازگشت به مرزهای ۱۹۶۷ علناً از سوی رژیم صهیونیستی منتفی است.
اما آنچه در نشست پاریس بیش از همه نمود داشت، واکنش کشورهای عربی به این نشست بود. کشورهای عربی به رهبری عربستان خواهان طرح صلح عربی شدند. طرح صلح عربی که در سال ۲۰۰۲ م مطرح شد، خواستار تشکیل دو کشور بر اساس عقب نشینی اسرائیل به خطوط آتش بس سال ۱۹۶۷ و قرار گرفتن بیت المقدس شرقی به عنوان پایتخت فلسطین در ازای برقراری روابط عادی در چارچوب صلح جامع با اسرائیل است. این طرح همچنین خواستار دستیابی به راه حلی عادلانه برای مشکل آوارگان فلسطینی است، راه حلی که باید بر اساس قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل (این قطعنامه مربوط به حق بازگشت آوارگان فلسطینی، غیرقانونی بودن شهرکسازی و ضرورت توقف فوری آن تاکید دارد.) در خصوص آن توافق شود. در مقابل اعراب هم روابط دیپلماتیک خود را با این رژیم از سر گرفته و آن را به رسمیت میشناسند.
رژیم صهیونیستی اگرچه ابتدا با این طرح مخالفت کرد، اما در سال ۲۰۰۷ شیمون پرز رییس جمهور وقت رژیم صهیونیستی با این طرح موافقت کرد.
ظاهر طرح صلح عربی برای صهیونیست ها بسیار خوب و حتی جانبدارانه است، اما باید این نکته را اشاره کرد که آیا رژیم صهیونیستی به این اصول پایبند است. اگر رژیم صهیونیستی این طرح را پذیرفته، چرا از همان سال ۲۰۰۷ آن را اجرا نکرد؟
نتیجه گیری
تاریخ برگزاری مذاکرات صلح نشان داده است که برگزاری چنین مذاکراتی تنها برای وقت کشی و منحرف کردن آرمان فلسطین است. کنفرانس اسلو۱ در شرایطی برگزار شد که انتفاضه اول در حال شکل گیری بود. در سال ۲۰۰۰ نیز انتفاضه دوم شکل گرفت که کنفرانس طابا یا اسلو۲ برگزار شد. امروزه نیز بنابر ادامه داشتن انتفاضه سوم و برگزاری مذاکراتی بین طرفین فلسطینی(حماس و تشکیلات خودگردان) برگزاری چنین کنفرانس هایی در دستور کار قرار گرفته است. از سوی دیگر فرانسه خود به عنوان یکی از عاملین اشغال فلسطین است. قرارداد سایس- پیکو و اعلامیه بالفور نشان از هم سویی پاریس با رژیم صهیونیستی دارد. ذکر این نکته نیز ضروری است که طرح چنین کنفرانس هایی تنها خریدن زمان برای رژیم صهیونیستی است./
منبع: طرح های فرصت ساز برای صهیونیست / سایت بصیرت
موضوعات: بصیرت, سیاسی
[یکشنبه 1395-03-23] [ 07:50:00 ب.ظ ]