بصیرت سرا
ولا یحمل هذه العَلَم الا اهل البصر و الصبر




اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




جستجو





رتبه


 
  آیت الله مصباح یزدی: خدای ما همان خدای جنگ بدر و جنگ33 روزه و جبهه‌هاست! ...
139307191844296163823554

حضرت آیت الله مصباح یزدی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در دیدار با جمعی از سرداران و برخی فرمانده سپاه، با اشاره به وجود مشکلات و اختلافات بین افراد در زمینه‌های مختلف، از جمله مسائل سیاسی، اظهار داشت: این امور اختصاصی به کشور ما ندارد و در همه کشورها چنین اختلافاتی وجود دارد و هر فرد و گروه خود را متخصص و رقیب را نامناسب می‌داند. به عنوان نمونه همین امروز در کشوری که خود را پیشرفته‌ترین کشور دنیا می‌داند، نامزد یک حزب، علنا به نامزد حزب دیگر دشنام داده، هتاکی می‌کند و حاضران نیز دست زده و تشویقش می‌کنند! راهکار عمومی رقیبان در کشور‌ها هم این است که هر فرد یا گروه علیه رقیب سخن گفته و مشکلات را به گردن وی بیاندازد.

آیت الله مصباح یزدی با بیان این‌که اگر قرار باشد ما هم مانند سایر کشورهای دنیا رفتار کنیم، با آن‌ها فرقی نخواهیم داشت، ادامه داد: در این صورت هر کس زور و قدرت و پول بیشتری پیدا کند، می‌تواند از راه‌های مختلف رأی مردم را بخرد و به مقام برسد؛ اما باید توجه داشته باشیم که کشور ما با سایر کشور‌ها، و نظام ما با دیگر نظام‌ها متفاوت است.

ادامه »

موضوعات: بصیرت, سیاسی
[پنجشنبه 1395-02-16] [ 10:24:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ماه فرو ماند از جمال محمّد ...

ماه فرو ماند از جمال محمّد

سرو نباشد به اعتدال محمّد

قدر فلک را کمال و منزلتی نیست

در نظر قدر با کمال محمّد

بعثت پیامبر بر شما مبارک باد

موضوعات: تصویر نوشته, مناسبت
[چهارشنبه 1395-02-15] [ 04:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  مبعث ...

Image result for ‫مبعث‬‎

 
موضوعات: تصویر نوشته, مناسبت
 [ 04:29:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فرمایشات رهبر معظم انقلاب در مورد معلم ...

Image result for ‫تصویر رهبر‬‎ احترام به استاد، احترام به علم است.

امروز همه بايد تكريم به معلمان را، در فضاى فرهنگى جامعه و در ذهن مردم بيش از پيش تشديد كنند.

اين معلمان چه‏قدر عزيزند! اين شغل معلمى چه‏قدر ارزشمند است! اين مرتبه‏ى تعليم چه قدر والا و بلند است، كه همه‏ى انسانهاى فرزانه، انسانهاى بزرگ و برجسته، هرجايى كه باشند، خود را پرورده‏ى دست معلم مى‏دانند و سايه‏ى معلم را بر سر خودشان حس مى‏كنند!

تكريم نسبت به معلم و بزرگداشت او به معناى واقعى كلمه، آثار بسيار مثبتى را در فرهنگ جامعه و تعليم و تربيت باقى مى‏گذارد.

شما معلمان و مربيان و نسل جوان هستيد كه فردا را مى‏سازيد و استكبار جهانى را مأيوس مى‏كنيد و نقطه‏ى اميد روشن را … در دل مستضعفان عالم زنده نگه مى‏داريد.

شما معلمان هستيد كه فردا را مى‏سازيد.

معلم با آموختن به يك انسان كليد بهره‏بردارى از گنجينه‏يى تمام نشدنى را به او مى‏دهد.

معلم متحول كننده‏ى جان لايعلم انسانها به روان عالم است.

نقش معلم و مربى در جامعه‏ى ما، نقش تراز اول است.

منیع : جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی / آوینی

 

موضوعات: مناسبت
[شنبه 1395-02-11] [ 01:18:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  روز شورا بر تلاش گران عرصه خدمت مبارک باد ...

Image result for ‫تبریک روز شورا‬‎

موضوعات: مناسبت
[جمعه 1395-02-10] [ 04:55:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  فرمایشات رهبر معظم انقلاب در مورد کارگر ...

Image result for ‫تصویر رهبر در جمع کارگران‬‎

استقلال ملت و كشور، به تلاش و زحمت كارگران بستگى دارد.

این كارى كه شما [كارگران‏] براى توسعه و پيشرفت كشور مى‏كنيد، اين يك عبادت قطعى است.

شما كارگرها نقش مهمى در كشور داريد. بار اصلى توليد روى دوش شماست.

قشر عزيز كارگر مايه‏ى افتخار ما و نظام جمهورى اسلامى است.

كارگران در دو جبهه‏ى كار و جنگ تلاش ارزنده‏يى از خود نشان دادند.

كارگر شأن معنوى و انسانى بالايى را در جامعه دارد.

همه‏ى ذرات عالم كارگرند.

ارزش كارگر آنقدر والاست كه پيغمبر دست او را بوسيد.

منبع : جملات قصار رهبر معظم انقلاب اسلامی / آوینی

موضوعات: مناسبت
 [ 01:15:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  روز معلم ...

اوراق زرین تاریخ تربیت سیمای درخشان مربیان نام آوری چون ابراهیم ، موسی ، عیسی

و محمد (ص) ، علی (ع) و فاطمه (س) و زینب (س) را بر خود نقش ابدی زده است آنان که

با پیکار مقدس خویش حماسه های شکوهمند و جاوید در سازندگی انسان متعهد به

وجود آوردند و با تزکیه و تعلم کاخ بلند پایه ی علم و فضیلت را بنا نهاده و پرچم توحید را

برافراشتند و امروز شما عزیز گرامی ادامه ی این نهضت عظیم را بر عهده گرفته ای ضمن

بزرگداشت خاطره استاد مطهری و گرامیداشت روز معلم

برایتان در این راه آرزوی موفقیت می نمایم.

موضوعات: مناسبت
 [ 12:59:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام نسبت به حيا ، عفت و حجاب چيست؟ ...

براى دست يافتن به ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام مى ‏توان از سيره عملى ، سخنان ، و مطالبى كه از رسول خدا صلى الله عليه وآله نقل شده‏است بهره گرفت.
از آن حضرت روايت شده كه فرمودند:
«آنچه براى زنان نيكوست اين است كه مردان نامحرم را نبيند و نامحرمان نيز او را نگاه نكنند».(74)

حجاب حتى از نابينا
روزى مردى نابينا پس از اجازه گرفتن وارد خانه حضرت زهرا عليها السلام شد. پيامبر صلى الله عليه وآله مشاهده كرد كه حضرت زهرا عليها السلام برخواست. حضرت فرمود: دخترم! اين مرد نابيناست؟ فاطمه‏ عليها السلام پاسخ داد:
«اگر او مرا نمى ‏بيند ولى من او را مى ‏نگرم و او بوى مرا استشمام مى ‏كند».(75)؛
رسول خدا صلى الله عليه وآله فرمودند: شهادت مى ‏دهم كه تو پاره تن من هستى.

نزديك‏ترين حالت زن نزد خداوند
از حضرت زهرا عليها السلام نقل شده است كه مى ‏فرمايند:
«نزديك‏ترين حالتى كه زن نزد پروردگارش دارد اين است كه داخل خانه‏ اش سكنى گزيند.»(76).

خوشحالى براى دور شدن از نامحرمان‏
هنگامى ‏ كه پيامبر صلى الله عليه وآله كارهاى بيرون خانه را به عهده حضرت على‏ عليه السلام و امور داخلى منزل را به حضرت فاطمه‏ عليها السلام واگذار كرد ، آن حضرت چنين فرمود:
كسى به جز خدا نمى ‏داند كه چه قدر از اين كه رسول خدا مرا از برخورد با مردان نامحرم معاف كرد خوشحال شدم.»(77)

حجاب حتى بعد شهادت‏
حجاب براى حضرت فاطمه آنقدر اهميت داشت كه حتى راضى نشد بعد از شهادت هم حجم بدن او نمايان باشد.
روزى فاطمه زهرا عليها السلام به اسماء فرمود: چه بد است اين تخته‏هايى كه بدن مرده را براى تشييع جنازه روى آن مى ‏گذارند! زيرا وقتى زنى را روى آن قرار مى ‏دهند و پارچه اى بر بدنش مى ‏كشند، حجم بدن او معلوم است.
اسماء گفت: من كه در حبشه بودم، مى ‏ديدم مردم آنجا تابوتى از چوب درست مى ‏كردند و مرده را داخل آن مى ‏گذاشتند.
سپس اسماء با چوب خرما تابوتى لبه‏ دار درست كرد و به فاطمه‏ عليها السلام نشان داد. حضرت فاطمه بسيار خوشحال شد و فرمود: اين خيلى خوب است. وقتى مرده را داخل آن قرار دهند و پارچه‏اى روى آن بكشند، ديگر معلوم نمى ‏شود مرده مرد است يا زن. آنگاه فرمود: پس از مرگم، مرا در همين تابوت بگذاريد.(78)

زن بدحجاب‏
از حضرت زهرا عليها السلام نقل شده كه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود:
«يا بنتى! امّا المعلّقة بشعرها فانّها كانت لاتغطّى شعرها من الرجال…»(79)؛
«اى دخترم! امّا زنى كه - در جهنم به مويش آويزان شده بود او زنى بود كه مويش را از مردان نمى ‏پوشانيد…».

زينت زن براى نامحرم‏
«…و امّا التى كانت تأكل لحم جسدها فانّها كانت تزيّن بدنها للناس»(80)؛
«…و امّا زنى كه گوشت بدنش را مى ‏خورد پس او زنى بود كه بدنش را براى مردان (نامحرم) زينت مى ‏كند».
————————————————————-
74) بحارالانوار ، ج 101 ، ص 36.
75) بحارالانوار ، ج 43 ، ص 91.
76) بحارالانوار ،ج 43 ، ص 92.
77) بحارالأنوار، ج 43، ص 81.
78) بحار الانوار 2/67.
79) بحارالانوار ، ج 8 ، ص 309.
80) بحارالانوار ، ج 8 ، ص 309.

منبع : ديدگاه حضرت زهرا عليها السلام نسبت به حيا ، عفت و حجاب چيست؟ / موسسه جهانی سبطین

موضوعات: مذهبی, اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 12:50:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  دو دعا همیشگی آیت الله سیستانی (مدظله) در نماز شب ...

موضوعات: تصویر نوشته
 [ 12:45:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  حیا و عفت چیست ؟ ...

حیا، صفتی ارزشمند

خداوند در قرآن کریم حدود سیصد آیه قرآن را به معرفی منافقان و خطرات آنها اختصاص داده تا جائی که در سوره توبه می فرماید : اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ - “یعنی اگر شما که پیغمبر من هستی برای اینها طلب استغفار کنید اینها بخشیده نمی شوند”
اما می خواهیم اینرا بگوییم که با همه این مطالب پیامبر اکرم فرمودند : «ارجو للمنافق مادام یستحیی» “یعنی اگر در وجود منافق حیا باشد بازهم به اصلاح او امید دارم".

جایگاه اصلی حیا کجاست؟

وقتی که حضرت سلیمان ع می خواست به پیامبری برسد خداوند متعال به حضرت داوود فرمود از فرزندت چهارده سوال بپرس اگر درست جواب داد فرمولی که برای نبوت به تو دادم به او هم بده

آنوقت یکی از سوال ها این بود : پسرم «این موضع الحیاء ؟ » اینجا بود که حضرت سلیمان ع جواب دادند : پدر جان «موضع الحیاء العینان» جواب داد پدرم جایگاه اصلی حیا دو چشم انسان است

یعنی اینکه اگر خوستید ببینید چه کسی حیای بیشتری دارد باید چشم او را بررسی کنید ببینید مصداق آیه شریفه است که می فرماید :« َ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم‏ » یعنی کسانی که نگاهشان را کوتاه می کنند

حیا معیار گزیینش صحیح

وقتی حضرت علی ع جناب مالک اشتر را به مصر فرستادند : نامه ای هم برای ایشان ارسال فرمودند که مضمون بسیار عالی و غنی دارد . بخشی از این نامه اینست که ای مالک وقتی خوستی نیرو برای دستگاهت استخدام کنی دو معیار اصلی را در آن نیرو در نظر بگیر تعبیر حضرت اینست « و توخ منهم اهل التجربه و الحیاء » اینکه کارمند تو تجربهداشته باشد و صفرکیلومتر نباشد و دیگر اینکه حیا داشته باشد.

بی حیایی یعنی تمام شر

حدیث زیبائی دیدم از پیامبر اعظم ص درباره حیا که خوبه که شما هم بدانید

حضرت فرمودند : إِذَا لَمْ‏ تَسْتَحِ‏ فَاعْمَلْ مَا شِئْتَ أَیْ إِذَا فَارَقْتَ الْحَیَاءَ فَکُلُّ مَا عَمِلْتَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ فَأَنْتَ‏ بِهِ مُعَاقَب‏ یعنی وقتی کسی حیا نداشته باشه پس هر کاری که بخواهد بکند . زیرا در این صورت اعمال خوب و بد او یکسان است‏

روایت عجیبیه ! نه ؟

بله حیا اینقدر مهمه حتی در روایت دیگری داریم که حضرت فرمودند :

وَ مَنْ حُرِمَ‏ الْحَیَاءَ فَهُوَ شَرٌّ کُلُّه‏ یعنی کسی که از حیا محروم باشد همین (عدم حیا) تمام بدیهاست

چی بگم دیگه ؟!!

عفت، میوه حیاء

امیرمؤمنان علی(ع) درباره نتیجه و ثمره حیا و شرم ورزی از سوی انسان ها می فرماید: ثمره الحیاء العفه؛ نتیجه شرم و حیا، عفت و پاکدامنی است.

عفت که در زبان فارسی از آن به پاکدامنی تعبیر می شود، مرتبه ای روحی و روانی در آدمی است. انسان پاکدامن و عفیف خود را چنان می پوشاند که هیچ کس عیبی از او نبیند و چنان جامه حیا بر سر می کشد که نه تنها هیچ زشتی و عیبی در او دیده نشود بلکه همه اش زیبایی است که از وی برمی خیزد و به اطرافیان می رسد. البته همان گونه که دامنه حیا و شرم گسترده است و امور بسیاری فراتر از مسایل جنسی را دربرمی گیرد، عفت نیز که نتیجه و ثمره حیا می باشد، گستره وسیعی را شامل می شود.

راغب اصفهانی در کتاب ارزشمند «مفردات الفاظ القرآن الکریم»، «عفت» را به معنای پدید آمدن حالتی در نفس دانسته که آدمی را از غلبه شهوت باز می دارد و «عفیف» به کسی گفته می شود که دارای این وصف و حالت باشد.

صاحب «مقاییس اللغه » می نویسد: «عفت در اصل به دو معنا آمده است: نخست، خودداری از انجام کارهای زشت و دیگر، کم بودن چیزی. از این رو عرب به باقی مانده شیر در سینه مادر «عفه» (بر وزن مدت) می گوید.»

با این همه از کلام راغب اصفهانی در مفردات استفاده می شود که هر دو معنای پیش گفته به یک چیز و اصل باز می گردد که همان قناعت به چیز کم و اندک است. از این رو عفیف به کسی می گویند که به چیز کم قانع باشد.

حسن مصطفوی مؤلف کتاب التحقیق می نویسد: «این ماده در اصل، به معنای حفظ نفس از تمایلات و شهوات نفسانی است، همان گونه که تقوا به معنی حفظ نفس از انجام گناهان می باشد، بنابراین عفت یک صفت درونی است، در حالی که تقوا ناظر به اعمال خارجی است».

علمای اخلاق نیز در تعریف «عفت»، آن را صفتی حد وسط در میان شهوت پرستی و خمودی دانسته اند.

آنچه بیان شد، تفسیر «عفت» به مفهوم عام کلمه بود، زیرا بعضی برای معرفی «عفت» از نقطه مقابل آن، یعنی، پرده دری نیز استفاده کرده اند. به همین علت در بسیاری از موارد، واژه «عفت» را در مورد پرهیزگاری در خصوص مسایل جنسی استعمال کرده اند.

به هر حال از آیات قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می شود که «عفت» به هر دو معنای آن، از بزرگترین فضایل انسانی است و هیچ کس در سیر الی الله، بدون داشتن «عفت» به جایی نمی رسد. در زندگی دنیا نیز آبرو و حیثیت و شخصیت انسان در گرو عفت است.

پس عفت دارای دامنه وسیع معنایی است و شامل امور بسیاری می شود که عفت در امور جنسی و مالی بخشی از گستره معنایی و مصداقی آن است. از این رو در برخی از روایات، عفت، افضل العباده (اصول کافی، ج۲، ص۹۷) شمرده شده که بر همین معنای وسیع دلالت می کند. هر چند که بیش تر مردم با دو مصداق اصلی عفت یعنی مالی و جنسی بیش تر درگیر می باشند و روایات زیادی نیز خواستار عفت در این دو حوزه و زمینه شده است. (همان)

با توجه به آن چه گفته شد، معلوم می شود که ارتباط تنگاتنگی میان ایمان و حیا و عفت وجود دارد و اگر انسان بخواهد به برترین فضیلت های انسانی دست یابد باید به شرم و حیا توجه ویژه ای داشته باشد؛ زیرا بی آن از دایره انسانیت خارج شده و در مقام پست تر از چارپایان سقوط می کند؛ زیرا هر مسئولیت و تکلیفی از وی برداشته می شود و شخص می تواند هر کاری را انجام دهد بی آن که خود را مسئول بشمارد در این حالت گفته می شود که خداوند او را به حال خود واگذاشته و رها کرده است، هر چند که تبعات و پیامدهای این واگذاری از سوی خداوند را در دنیا و آخرت به شکل عذاب های مختلف خواهد دید.

به هر حال انسان بی حیا و بی شرم از دایره تکلیف و ایمان و مسئولیت بیرون است و هیچ خیری به خودش و دیگران از جانب وی نمی رسد بلکه چیزی جز شر و بدی و عذاب ندارد.

منبع : حیا و عفت چیست

موضوعات: مذهبی, اخلاقی, روانشناسی اسلامی
 [ 12:39:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  ایست هسته‌ای در قبال دریافت تقریبا هیچ! ...

 

برنامه جامع اقدام مشترک موسوم به برجام که بعد از سه سال مذاکرات فشرده با غرب در عرصه نظر تصویب شد، امروزه می بایست در عرصه عمل اجرایی می‌شد و طرفین این توافقنامه باید مطاق بندهای قید شده در برجام به تعهدات خود عمل می‌کردند.
در راستای عمل به برجام، ایران اسلامی بیش از ۱۲ هزار سانتریفیوژ را از چرخه سوخت خارج کرد، تحقیق و توسعه برای غنی سازی در فردو را متوقف کرده، قلب رآکتور اراک را بیرون آورده و داخل آن بتن ریزی کرده است. دولت ایران ۹۷۰۰ کیلو گرم اورانیوم غنی شده زیر ۵ درصد را که طی ۱۰ سال با تلاش دانشمندان هسته ای به دست آمده بود را از کشور خارج کرد و … . همه این امتیازات بر اساس سند برجام عملی شد و اکنون ایران منتظر اقدام طرف غربی است، اما اقدامات غربی ها با سنگ اندازی امریکا همراه شده است.

ادامه »

موضوعات: بصیرت, سیاسی
 [ 12:42:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  آیه ای از قرآن که شما را متحول می کند!!!! ...

روي پرده خانه كعبه اين آيه از قران حك شده كه نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُــورُ الرَّحِـــيمُ و من هنوز و تا هميشه به همين يك آيه دلخوشم … بندگانم را آگاه كن كه من بخشنده مهربانم

موضوعات: مذهبی, تصویر نوشته
 [ 12:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  پیشاپیش روز معلم بر تمام معلمین علم و اخلاق مبارک باد ...

 

شعر و متن زیبای تبریک روز معلم

موضوعات: تصویر نوشته
[سه شنبه 1395-02-07] [ 04:30:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  فقط مانده یک روسری... ...

فقط مانده یک روسری…
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺸﺎﻭﺭﯾﻦ ﻭ ﺟﺎﺳﻮﺳﺎﻥ ﮐﺎﺥ ﺳﻔﯿﺪ
ﺩﺭ ﮔﺰﺍﺭﺵ ﺧﻮﺩ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ:
ﻣﺎ ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪﯾﻢ
ﭼﺎﺩﺭ ﻣﺸﮑﯽ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﯿﻢ.
ﭼﺎﺩﺭ ﺗﻮﺭﯼ ﻭ ﮔﻠﺪﺍﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﯿﻢ!
ﻣﺎﻧﺘﻮ ﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﻣﺎﻧﺘﻮﻫﺎﯼ ﺭﻧﮕﯿﻦ، ﺗﻨﮓ ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ.
ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ
ﺍﺯ ﺣﺠﺎﺏ ﯾﮏ ﺯﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
که آن هم به لطف روسری های لیز به راحتی سر میخورد و مدام از سر آنها میُفتد
ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻄﯽ ﻧﺘﻮﺍﻧﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﮐﻨﻨﺪ.
ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﯿﻢ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ
ﻭ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺭﺍ بیشتر ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﻬﺎ ﺑﮑﺸﺎﻧﯿﻢ
ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺯﻧﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺸﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ!!!!
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻼ‌ﻡ ﻭ ﺍﻧﻘﻼ‌ﺏ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ!!
میبینی بانوی مسلمان ایرانی؟؟؟
میبینی چه خوابها برایمان دیده اند و به راحتی دارند خوابهایشان را تعبیر میکنند…؟

موضوعات: بصیرت, مذهبی, سیاسی
[یکشنبه 1395-02-05] [ 10:43:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  آن روز، بسیار نزدیک است...... ...

مایکل ویلیام کادری (Michael William Cadry) نویسنده کتابی آخرالزمانی است به نام WHAT YOUR EYES HAVE NOT SEEN «چیزی که چشمان شما تابحال ندیده است» و در این کتاب اشاره می کند به اینکه:

بسیاری در گذشته های نه چندان دور اشاره داشتند به اینکه بازگشت مسیح مقدس بسیار نزدیک است؛ اما رسانه ها هیچ توجهی به آنها نداشته و نخواستند هیچ کمکی به آنها ارائه دهند. اما من در این کتاب به روشنی بیان می دارم که بازگشت دوباره مسیح مقدس نزدیک است و او در زمانی کوتاه می آید؛ هر چند که جز خداوند عالیقدر هیچ کس روز و ساعت آن را نمی داند؛ نه من و نه شما، و نه حتی خود مسیح. اما من می توانم به یقین بگویم که آن روز بسیار نزدیک است؛ من آن را به وضوح درک کرده و به تجربه عمیقی از آن رسیده ام. و شما نیز بزودی به این حقیقت خواهید رسید و من امیدوارم که خداوند به زودی دلهای شما را با این بشارت روشن سازد و نور امید را در دلتان بتاباند.
آری، سرانجام آرامش و زیبایی به جهانی که ما در آن زندگی می کنیم بازخواهد گشت و ما آن روز را انتظار می کشیم.

لیکن آیا ما برای آن روز بزرگ و آن رویداد جهانی آماده ایم؟ آیا ما به اندازه کافی به او و ظهورش اندیشیده ایم؟ آیا امروز عیسی مسیح از تفکر و تلاش ما راضی و خشنود است؟

بدانید اگر او امروز از ما راضی و خشنود باشد فردا که روبرویش ایستاده ایم لبخند رضایت را در سیمایش خواهیم دید.

بکوشیم و تلاش کنیم که خود را به زودی آماده و شایسته دیدار عیسای مقدس کنیم.

منبع : آن روز، بسیار نزدیک است…… / مطالب جالب دینی

موضوعات: مذهبی, اخلاقی
 [ 10:16:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  چرا طواف کعبه خلاف عقربه‌ های ساعت است؟! ...


به گزارش ایران ناز به نقل از ندای انقلاب، حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی در گفت وگو با فارس گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود. وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد ۵ نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود. این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد. اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربه های ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود. وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد. این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.

منبع : چرا طواف کعبه خلاف عقربه‌ های ساعت است؟! / مطالب جالب دینی

موضوعات: مذهبی, اخلاقی
 [ 10:14:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  وضعیت حجاب در تهران از نظر آیت الله موحدی کرمانی ...

آیت الله موحد کرمانی در خطبه اول نماز جمعه امروز تهران با اشاره به آغاز ماه رجب گفت: همه باید بکوشیم از ظلمت خارج شویم.

وی با اشاره به آیات قرانی افزود: قل اعوذ برب الفق یا قل اعوذ برب الناس به پیامبر گفته می شود به من پناه ببر. می خواهیم از ظلمت ها به خدا پناه ببریم. ظلمت فراوان است و تعبیر جمع برای آن در قرآن آمده است.

موحدی کرمانی با اشاره به انواع ظلمت به غضب، حب دنیا اشاره کرد و افزود: خداوند متعال بدترین ظلمت ها را ظلمت جهل دانسته است.

وی یادآور شد: عدم بصیرت که مقام معظم رهبری پیوسته سفارش آن را می کنند مهم است. جهل فضا را برای انسان تاریک می کند، تا جایی که به دلیل جهل امام حسین (ع) را به امید بهشت می کشند.

خطیب جمعه تهران تصریح کرد: ببینید داعش چه جنایاتی می کند، مغزشان را شستشو داده اند و به آنها مژده می دهند که یک ساعت دیگر پس از مرگ در راه خدا در کنار پیامبر هستی.

موحدی کرمانی در بخش دیگر سخنان خود به حوادث تاریخی در زمان پیام اسلام پرداخت و گفت: پیغمبر اکرم (ص) در آخرین لحظات حیات خود حدیث ثقلین را برای مردم خواند و تاکید کرد که اگر تمسک به اهل بیت و قرآن بود هیچ یک از مشکلات را مسلمانان نداشتند.

وی به احادیث بسیاری در مورد امام علی (ع) در کتب شیعه و سنی اشاره کرد و گفت: در ذخایر العقبی از کناب های اهل تسنن به نقل از جناب عمر از پیامبر (ص) آمده که اگر هفت آسمان و طبقه هفت زمین در یک کفه ترازو قرار بگیرد و ایمان علی در طبقه دیگر ایمان علی سنگین تر است.

وی در ادامه به برتری های علی از نظر علم و ایمان اشاره کرد و افزود: روایات فراوانی در مورد فضایل امیر المومنین است که قابل شمارش نیست. اما امروز که علی(ع) در بین ما نیست تکلیف ما چیست؟ و امروز انسان ها وقتی در مسائل مختلف تردید دارند چه باید بکنند؟

خطیب جمعه افزود: اسلام مسائل سیاسی، اجتماعی، حکومتی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، دفاعی و سیاست داخلی و خارجی دارد. مسلمانان در اینها باید به سراغ اسلام شناس بروند. خوشبختانه در قانون اساسی ما مساله رهبری و ولایت روشن بیان شده و حرف آخر را رهبر می زند و هیچ کس حق ندارد نظری بعد از آن بدهد.

وی خاطرنشان کرد: در قانون اساسی شرایط رهبری؛ عدالت، تقوا، بینش سیاسی و اجتماعی است و تمام بزرگان و علمای درجه یک کشور در مجلس خبرگان تشخیص می دهند چه کسی این خصوصیات را دارد. هر چه از عمر رهبر انقلاب می گذرد این قدرت و این شرایط وزین تر می شود.

موحدی کرمانی تاکید کرد: همه در مسائل حکومتی و داخلی و سیاسی باید مطیع رهبر باشند؛ شیعه و سنی و در کشور ما الحمد الله اهل تسنن کنار تشیع هستند.

وی افزود: در ضمن این رهبر با این عظمت و این شرایط باید با مردم مشورت کنند و قانون اساسی آن را هم تبیین کرده و ایشان با مجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت کرده و نظرها را می گیرند و در نهایت تصمیم را خود می گیرند. همانطور که در قرآن نیز به پیامبر توصیه به مشورت شده است اما خود او باید تصمیم بگیرد.

منبع : در تهران کار از بدحجابی به کشف حجاب رسیده است / فتن

موضوعات: مذهبی
 [ 09:58:00 ب.ظ ]



 لینک ثابت

  شهیدی که به جهنم رفت!!! ...

در روایات اسلامی در رابطه با موضوع نیکی کردن این طور آمده است: «لِکُلِّ بِرٍّ بِرٍّ» یعنی برای هر نیکی در عالم، نیکی برتری وجود دارد؛ جهاد و شهادت فی سبیل‌الله مافوق تمام نیکی‌هاست و آن قدر باب مهمی است که خداوند فرمود: «فَتَحَلّی لِخاصَّةِ أولیائه» به این معنا که خداوند باب شهادت را فقط برای بندگان خاص خودش باز کرده است.

شهادت اوج بندگی انسان است و تمام حضرات معصومین (ع) و حتی وجود مقدس صاحب‌الزمان (ع) به وسیله شهادت به محضر خدا رسیدند؛ و زمانی که قسّیسّین حضرت حق، محضر امام زمان (ع) را درک می‌کنند در رکاب ایشان به شهادت می‌رسند.

در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکرده‌ای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت می‌رود و همه گناهانش آمرزیده می‌شود، خدا به حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمی‌کنم، حتی با شهادت؛ بنابراین کسانی اسمشان در طومار شهداء نوشته می‌شود که عاق والدین نباشد.

روایتی از امام زین‌العابدین (ع) درکتاب رساله حقوق نقل شده است که ایشان فرمودند: «وَ اَمّا حَقُّ اَبیکَ فَتَعْلَمَ اَنَّهُ اَصْلُکَ وَ اَنَّکَ فَرْعُهُ وَ اَنَّکَ لَوْلاهُ لَمْ تَکُنْ، فَمَهْما رَاَیْتَ فی نَفْسِکَ مِمّا تُعْجِبُکَ فاعلمان اَباکَ اَصْلُ النِّعْمَهِ عَلَیْکَ فیهِ وَ احْمَدِ اللّهَ وَ اشْکُرْهُ عَلی قَدْرِ ذلِکَ» « و امّا حقّ پدرت را باید بدانی که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستی، و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری، زیرا اصل و اساس نعمت و خوشی تو، پدرت است، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن».

در قرآن کریم این طور آمده است که هر خوبی که به انسان می‌رسد از ناحیه خداوند متعال است اما هر عمل زشتی که به انسان می‌رسد نتیجه اعمال خودش است و اصل تمام خصلت‌های نیک در انسان از پدرش و به واسطه اوست بنابراین بر خدا و پدرت شکرگزاری کن و هیچ قوه و نیرویی جز از ناحیه خداوند نیست.

در روایت شریفی به نقل از پیامبر اسلام (ص) آمده است که روزی حضرت موسی‌بن‌عمران (ع) به خداوند عرضه داشت: خدایا حال دوستِ من که شهید شده، در عالم برزخ چگونه است؟ خداوند به حضرت موسی (ع) گفت: او در جهنم است؛ حضرت موسی (ع) با تعجب به خدا عرضه داشت خدایا مگر وعده نکرده‌ای که شهید با اولین قطره خونش به بهشت می‌رود و همه گناهانش آمرزیده می‌شود، خدا به حضرت موسی (ع) گفت: بله اما دوست تو اصرار به آزردن پدر و مادرش داشت و من عمل کسی را که بر پدر و مادرش ستم کند قبول نمی‌کنم، حتی با شهادت

به سبب اذیت کردن پدر و مادر، آن نعمتی که از ناحیه خداوند به پدر تفویض شده است تبدیل به نقمت می‌شود و اگر کسی خونش ریخته شود، به هدر رفته و جهنمی است، بنابراین اگر نعمت با لطف کردن به «ربّ صغیر» یعنی پدر و مادر توأم و همراه شد آن موقع معنی نعمت را به خود می‌گیرد.

روایتی از پیامبر اکرم (ص) در کتاب‌های اصول کافی و بحارالانوار ج 74 نقل شده است که به انسان‌ها یادآوری می‌کنند و می‌فرمایند: عقوق دارای مراتبی است و فوق تمام عقوق این است که انسان باعث شود که پدر و مادرش به وسیله او بمیرند؛ بنابراین انسان با خواندن هزار رکعت نماز مستحبی به جایی نمی‌رسد، اما راه توبه در صورتی که توبه حقیقی باشد باز است .

* یکی از راه‌های رسیدن به قرب الهی، اطاعت محض از فرامین الهی است
احسان به پدر و مادر

یکی دیگر از راه‌های رسیدن به قرب الهی، اطاعت محض از فرامین الهی است اما سؤالی در اینجا مطرح می‌شود که چرا اولیای الهی بر این باورند که مسائل الهی تعبدی است؟ در جواب این سؤال باید گفت که اموری که خداوند برای انسان‌ها برنامه‌ریزی کرده است فوق عقل بشری است و عقل بشری نمی‌تواند آن‌ها را درک کند، بنابرین گوش دادن به اوامر پدر و مادر، انسان را به اوج می‌رساند.

انجام دادن دو عمل نیک، شهید سید احمد پلارک را به این مقام رفیع رساند، یکی از آن‌ها این بود که روزی سید احمد پلارک با ماجرایی برخورد که نتیجه آن انجام دادن گناهی بزرگ بود اما از آن چشم‌پوشی کرد، در نتیجه او را به اوج رساند یعنی لحظه‌ای، محکم و قوی به نفس اماره و شهوتش نه گفت و اوج گرفت.

دیگر اینکه سید احمد پلارک به مادرش گفته بود جبهه رفتن من باید با رضایت قلبی تو باشد بنابراین خداوند پرده‌هایی را از جلوی چشمانش کنار زد و باعث شد تا حقایق را درک کند؛ امام خمینی (ره) فرمودند: بعضی از شهداء یک روزه ره صد ساله فهمیدند و رفتند.

اگر انسان عاق والدین شده باشد، می‌تواند تکبر را کنارگذاشته و به وسیله خضوع و خشوع دل پدر و مادرش را به دست آورد پیامبر اکرم (ص) در روایتی فرمودند: منظور از خضوع و خشوع این است که در مقابل آن‌ها بی‌ادب ننشینی و مؤدب باشی و صدایت را نسبت به صدای پدر و مادر بالاتر نبری.

روایتی از امام زین‌العابدین (ع) درکتاب رساله حقوق نقل شده است که ایشان فرمودند: وامّا حقّ پدرت را باید بدانی که او اصل و ریشه توست و تو شاخه او هستی، و بدانی که اگر او نبود تو نبودی، پس هر زمانی در خود چیزی دیدی که خوشت آمد بدان که از پدرت داری، زیرا اصل و اساس نعمت و خوشی تو، پدرت است، و خدا را سپاس بگزار و به همان اندازه شکر کن

از مرحوم شیخ غلام‌الحسین اشرفی (ره) نقل شده است که روزی در زمان کودکی پای منبر شیخ فضل‌الله محلاتی (ره) نشسته بودم که فرمودند: کسی که می‌خواهد به اوج مقامات الهی برسد صدایش را از صدای پدر و مادرش پایین‌تر بیاورد و از آن زمان به بعد به این دستور عمل کردم در حالیکه پدر و مادرم به من می‌خندیدند که چرا صدایم را نازک می‌کنم.
احسان به پدر و مادر

بوسیدن دست و پای پدر و مادر کبر و غرور را پایین می‌آورد؛ آیت‌الله مکارم شیرازی نقل می‌کنند که هر وقت به شیراز می‌رفتم دست و پای پدر و مادرم را می‌بوسیدم و در ادامه گفتند هیهات اگر انسان فکر کند که تنهایی به جایی می‌رسد.

مرحوم ملامحسن فیض کاشانی نقل می‌کنند که اگر سجده به غیر از خدا واجب می‌شد، یقینا بر پدر و مادرم سجده می‌کردم؛ بنابراین اگر آن طوری که نباید با پدر و مادر برخورد کرد برخورد شود، فرزندانش بدتر از آن را با او برخورد می‌کنند و بهتر این است که قبل از اینکه پدر و مادر چیزی را از ما طلب کنند، آن کار را به رایشان انجام بدهیم.

کسانی که پدر و مادرشان را از دست داده و از دار دنیا رفته‌اند و از طرفی عاق آن‌ها نیز شده‌اند، می‌توانند برای انجام هر عمل مستحبی که قصد انجام آن را دارند، پدر و مادرشان را نیز در ثواب آن اعمال شریک کنند البته غیر از اعمال واجب و خوب است که هر جمعه قبل از طلوع آفتاب بر سر مزارشان بروند تا مشکلشان برطرف بشود و روزانه حداقل 110 مرتبه برای آن‌ها استغفار کند، بنابراین هیچ موقع نباید پدر و مادر فراموش شوند و همان طور که پروردگار رب عظیم برای انسان‌ها حیّ ابدی است، ربّ صغیر نیز باید برای انسان‌ها حیّ ابدی باشند.

منیع : شهیدی که به جهنم رفت!!! / مطالب جالب و دینی از اسلام

موضوعات: مذهبی, داستان, اخلاقی
[جمعه 1395-02-03] [ 11:44:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  نسخه آیت‌الله ملکی تبریزی برای کنترل چشم! ...

اولیاء خدا یک نسخه داده اند که هر کس حتّی اگر تمکن مالی دارد، باید عمل کند و اتّفاقاً از لحاظ بهداشتی هم به دردمان می‌خورد. می‌گویند: اوّلاً گرسنه شو و بعد سراغ غذا برو. بعد هم موقعی که گرسنه هستی و سر غذا نشستی، یک مقدار که خوردی، دیدی همچنان می خواهی، بگو: نمی‌خواهم!

اگر می‌خواهی قانع بشوی، حتی موقعی که ولو تمکن مالی داری، کمتر بخور، به تعبیر عامیانه دائم پرس روی پرس می‌خوری که چه؟!

می‌گویند: اگر می‌خواهید قناعت‌پیشگی را یاد بگیرید اوّل از لقمه شروع کنید (این نسخه اولیاء است که بیان می‌کنم)، اگر توانستی این شکم بی‌هنر را کنترل کنی، چیزهای دیگر را هم کنترل می‌کنی. آن‌وقت معلوم است دیگر، کسی که به حلالش مراقبت کند و کم بخورد، دیگر دستش به طرف شبهه‌ناک و حرام نمی‌رود.

لذا آیت‌الله آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) در جواب فردی که نسخه‌ای برای کنترل چشم می‌خواست، فرمود: تو قانع نیستی! یعنی چه؟ اگر ما باشیم می‌گوییم که تو کنترل چشم نداری، شهوت داری، امّا ایشان گفتند: تو قانع نیستی، یعنی در حقیقت سرچشمه را به او نشان داد.

آن مرد سۆال کرد که آقا چه کنم؟ فرمودند: از لقمه شروع کن، لقمه را کمتر کن، آن وقت اعضاء و جوارح دیگر هم کنترل می‌شوند. وقتی دستت می‌خواهد به سمت لقمه برود (چون شکم حریص است و فرمان می‌دهد)، بگو: نه، دیگر بس است. از حلال ها، نه فقط از حرام، کنار بکش و قانع باش. آن‌وقت که به مال قناعت می‌کنی، به همسر خودت قناعت می‌کنی و …

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم
عفّت و خویشتنداری؛ رأس همه خیرات

مولی الموالی(علیه الصّلوة و السّلام) فرمود: «الشَّرَهُ أُسُ‏ کُلِ‏ شَر» اساس همه شرها، همین سیری ناپذیری است، «الْعِفَّةُ رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَیْر» و عفّت و خویشتن داری، رأس همه .

عفّت تنها به چشم یا فرج نیست، عفّت در شکم، عفّت چشم، عفت دست و … داریم. عفّت تنها برای زن نیست، برای مرد هم هست، مرد هم باید عفیف باشد، عفّت داشته باش و خویشتن‌دار باش. وقتی می‌دانی این پست را نمی‌توانی به دست بگیری، بگو: نه، وقتی می‌دانی از عهده این مقام برنمی‌آیی، بگو: نه.

نفس، تو را می‌کشد امّا سیر نمی‌شود!

چرا بعضی این‌طور خود را برای پست و مقام و ریاست می‌کشند که به ریاست برسند؟! حتی اگر نرسند یک عده دیگر را می‌کشند!

چه می‌شود که انسان، این‌طور می‌شود؟! این حرص و سیری‌ناپذیری برای چیست؟

اولیاء خدا می‌گویند: اگر یک قدم به نفست جواب دادی، قدم دوم هم می‌خواهد. اگر یک‌بار گفتی: بیا، این شربت به ظاهر گوارای دنیا را بگیر، باز هم می‌خواهد، چرا که حریص و سیری ناپذیر است، تو را می‌کشد، امّا سیر نمی‌شود، لذا باید خیلی مواظب باشیم.

کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!


تو مسافری،حواست هست؟

امروزه ما طوری در دنیا و در حصول دنیا مصروف هستیم که گویا برای همیشه در دنیا ماندگاریم و قناعت پسندی، زهد و توکل بدای ما بی معنی شده اند حال آنکه رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) می فرماید. مَالِی وَ لِلدُّنیا؟ مرا با دنیا چه تعلقی است و فرمود: إِنَّما أَنا کَرَاکِبٌ إَستَظِلَّ تَحتَالشَّجَرَهِ ثُمَّ رَاحَ وَ تَرَکَهَا

مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام کرده و بعد آن را رها کرده به راه خود ادامه می دهد .

همین طور می فرماید: کُن فِی الدُّنیا کَأَنَّکَ غَرِیبٌ أَو عَابِرِ سَبِیل، در دنیا مانند مسافر و رهگذر زندگی کن .

انسان با یاد مرگ و معاد به این حقیقت دست می یابد که، دنیا موقت و گذرا و معاد محل بقاء و جاودانگی است. از اینرو هیچگاه دلبسته ی دنیای فانی نمی گردد. امام علی (علیه السلام) فرموده است: «خوشا به حال کسی که به یاد معاد باشد، برای حسابرسی قیامت کار کند، با قناعت زندگی کند و از خدا راضی باشد.» [نهج البلاغه، حکمت 44]

یقینا کسی که به یاد مرگ و معاد باشد به اندک بهره مندی دنیا قانع و خشنود است. به عبارتی به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مى دانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!

نکنته پایانی:

حرص نزنیم، سیری‌ناپذیری ما را بیچاره می‌کند، قانع باشیم.

 منیع : نسخه آیت‌الله ملکی تبریزی برای کنترل چشم! / مطالب جالی دینی از اسلام

موضوعات: مذهبی, روانشناسی اسلامی
 [ 11:39:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت

  مادران قاتل ...


زن بودن با خود الزاماتی دارد. زن بودن با خود معنایی دارد که نمی توان آنرا انکار کرد. یک زن همیشه یک مادر است حتی اگر فرزند نداشته باشد. مهربانی ، علاقه ی به کودکان ، گذشت و صبر صفات دیگری است که یک زن را زن می کند ، هرچند این روزها به بهانه ی تجدد و به روز شدن ارزش سابقش را در همجنسان من از دست داده اما هنوز هم تصویری که از یک خانم در ذهن داریم ، همان چهره ی مهربان مادر گونه اش می باشد.

این یک موهبت بزرگ خداوند است که بر عهده ی ما زنان قرار داده شده ، این که ما جنس لطیف هستیم و اینکه وجودمان سر شار از عاطفه خلق شده ،نه تنها نشانه ی ضعف ما نیست بلکه نشانه ایست برای بزرگ ترین و موثرترین نقش جهان هستی که همان مادر بودن است.

از عروسک بازیهای دوران کودکی مان ، علاقه و عشق مان به فرزند معلوم است تا وقتی بزرگ می شویم و شیرین ترین لحظه ی زندگی مان وقتی است که فرزندمان را در آغوش می گیریم.

نمی دانم چرا و چطور اما گاهی کارهای دنیا برعکس می شود. دلیلش این است که بیشتر صندلی های دانگاه را به دست آورده ایم ؟یا در بازار کار گوی سبقت را از آقایان ربوده ایم ؟ علتش تبلیغات غلط است یا گرفتاری ؟ فرقی نمی کند، مهم این است که گاهی برخلاف طبیعت مان شنا می کنیم.

این روزها چیزهای عجیبی می بینیم ، زوج هایی که می گویند: می خواهیم دونفره باقی بمانیم چون بچه مزاحم است ! افرادی که مشکل مالی و غیره ندارند اما تنها یک فرزند می خواهند چون حوصله اش را ندارند و از همه بدتر مادرانی که فرزندان خود را می کشند!

مگر می شود یک زن ، اسطوره ی مهر و عاطفه ،کسی که به پشتوانه ی احساس و عشقش ، خداوند امانتی چون یک انسان را در وجودش قرار می دهد تا او را رشد دهد و به دنیا بیاورد ، بتواند با دست خود این امانت را به قتل برساند؟ متاسفانه هر چند تلخ است اما می شود.
اگر در اخبار بشنویم که مادری فرزند خود را به قتل رسانده است ، سریع عکس العمل نشان می دهیم و می گوییم چقدر بی رحم بوده اما غافلیم از اینکه سقط خودخواسته ی جنین ، همان قتل نفس است

قتل تنها این نیست که کودک را با چاقو بکشیم یا با گاز خفه کنیم ، فرزندی که حق حیاط گرفته است و قبل از تولد ،این حق را از او می گیریم هم ،مقتول حساب می شود اما همه ی سقط ها چنین نیست.

سقط جنین به دو صورت اتفاق می افتد:
_ خواسته

_ناخواسته

نکلیف سقط های ناخواسته مشخص است . مادرانی که فرزندان خود را بخاطر بیماری یا سانحه از دست می دهند .اما سقط های خود خواسته خود به دو بخش تقسیم می شوند:

زمانی که ادامه ی بارداری برای مادر ضرر داشته یا جنین معلولیت دارد ، طبق نظر پزشک این کار انجام می شود .اما صحبت ما بر سر سقط های خود خواسته ایست که بدون هیچ دلیل موجه توسط مادر یا همکاری مادر و پدر انجام می شود.

این جمله خیلی دردناک است ، توسط مادر یا پدر و مادر ، فرزندی از بین می رود.

اگر در اخبار بشنویم که مادری فرزند خود را به قتل رسانده است ، سریع عکس العمل نشان می دهیم و می گوییم چقدر بی رحم بوده اما غافلیم از اینکه سقط خودخواسته ی جنین ، همان قتل نفس است. انهم قتل موجودی که اجازه ی حیاط از ما گرفته اما هنوز پا به دنیا نگذاشته ،او را از بین می بریم.

نمی خواهم بحث های شرعی و قانونی انرا بیان کنم ، تنها می خواهم به تمام مادرانی که صاحب فرزند می شوند و اسم آنرا بارداری ناخواسته می گذارند ، یاد آوری کنم اگر فرزند دارند ،نگاهی به صورت معصوم او بیاندازند . به چشمها و ابروهایش ،به دست ها و پاهایش …. موهایش را نوازش کنند و لحظه ای تصور کنند اگر برای فرزندشان اتفاقی بیافتد چه احساسی خواهند داشت. آن برگه ی آزمایش که دنیا را بر سرشان خراب کردو جواب مثبت بارداری یعنی فرزند دیگری همینطور دوست داشتنی در راه است.
سقط جنین

درست است که وقی انتظارش را نداری ، اضافه شدن یک عضو جدید به خانواده می تواند مشکل ساز باشد و ممکن است برنامه هایت را به هم بریزد اما هر مشکلی راه حلی دارد.ترس از رزق و روزی و مشکلات آینده یعنی ما به خداوند و وعده اش ایمان نداریم .البته اگر به هیچ وجه در انتظار فرزند نیستیم، باید در پیشگیری دقت بیشتری داشته باشیم. سقط جنین یعنی کشتن پاره ای از وجودمان …..

البته در اینجا جنین هایی هم هستند که قربانی روابط نامشروع می شوند. نمی توان اسم قاتل آنها را پدر و مادرگذاشت. قربانیان خاموشی که بخاطر کسب لذت نامشروع دو فرد دیگر به قتل می رسند.

***

وقتی به دنیا آمد فکر اینکه روزی می خواستم او را به قتل برسانم آزارم می داد.هرگاه که به چهره ی زیبایش نگاه می کردم، تصویر آن مطب زیر زینی به یادم می امد که برای کشتن او به آنجا رفته بودم . نمی دانم چه شد .شاید گرمای وجودش را درونم احساس کردم.شاید صدایش را شنیدم که مرا مادر خطاب می کند. چه خوب شد که ترسیدم.ترسیدم و او را نگه داشتم. امروز که به من لبخند می زند باخود می گویم تمام تلاشم را خواهم کرد تا خوشبخت باشد .اوهم خدایی دارد….

منبع : مادران قاتل / مطالب جالب دینی اسلام

موضوعات: مذهبی, اخلاقی
 [ 11:34:00 ق.ظ ]



 لینک ثابت