لشکر اسلام در جنگ با قبیله طی ، پیروز شدند و اسرای قبیله را بمدینه آوردند. در میان اسیران ، دختران زیبا و فصیحی بود که در حضور رسول اکرم (ص ) آغاز سخن کرد و گفت اگر مصلحت بدانید مرا آزاد کنید و خود را در معرض شماتت عرب قرار ندهید، چه من دختر سخاوتمند قبیله خود هستم ، پدرم اسیران را آزاد میساخت ، به فقیران اعطا مینمود، حامی ضعیفان بود، از میهمان پذیرائی میکرد، به گرسنه غذا میداد، برهنه ، را میپوشانید، و عقده غم را از دلهای مردم اندوهگین میگشود، من دختر حاتم طائی هستم . فقال صلی الله علیه و آله : خلوا عنها فان اباها کان یحب مکارم الاخلاق .(1)
رسول اکرم (ص ) فرمود: آزادش کنید زیرا پدرش حاتم طائی دوستدار مکارم اخلاق بود.
پیشوای اسلام علاوه بر آنکه شفاها مکارم اخلاق را بمردم یاد میداد و در منبر و محضر، مسلمین را به انجام وظائف انسانی تشویق مینمود، با رفتار اخلاقی خود نیز راه و رسم انسانیت را به پیروان خود میآموخت و عملا آنانرا در راه کرامت نفس و دگردوستی رهبری میکرد.

مستدرک ، جلد 2، صفحه284

منبع : اسرا و روش پیشوای اسلام / داستان کوتاه. داستان هاي مذهبی و قرآني

موضوعات: مذهبی, داستان
[جمعه 1395-02-31] [ 06:43:00 ب.ظ ]