مي خواهم در دنيا و آخرت سعادتمند شوم شما چه برنامه و چه اعمالي را پيشنهاد مي كنيد؟
قرآن كريم و اولياي معصوم الهي، راه رسيدن به كمال و سعادت انسان را كه همان صراط مستقيم و شاهراه مطمئن بندگي است براي ما بيان كرده اند و نيروي عقل ما و الهامات خوبي و بدي در درون ما نيز ما را در تشخيص راه درست ياري مي كنند.
براي رسيدن به كمال و سعادت، بايد صلاحيت و شايستگي ايجاد كرد و ايمان و عمل صالح مشخص ترين و روشن ترين راهبرد و رهنمود قرآن كريم براي رسيدن به صلاحيت و كمال و سعادت است.
دوري از وسوسه هاي شياطين و عبادت خداوند كه با عمل به احكام الهي و خواسته هاي ربوبي و قدم برداشتن در راه بندگي واقعي حاصل مي شود همان صراط مستقيم الهي است: «الم اعهد اليكم يا بني آدم الا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» (يس، آيات 60 و 61). .
بنابراين براي رسيدن به كمال و سعادت حقيقي كه همان نزديك شدن به خداوند و قرب حق مي باشد، راهي مطمئن تر و كوتاه تر و استوارتر از عمل به تكاليف شرعي و پيروي از دستورات الهي و پيامبر(ص) و اهل بيت پاك او(ع) نداريم و اگر راهي بهتر و كوتاه تر و مطمئن تر وجود داشت بدون شك خداوند متعال و اوليائش آن را براي ما بيان مي كردند و ما را از آن محروم نمي كردند. توجه داشته باشيد كه تكاليف الهي و واجبات و محرمات و مستحبات و مكروهات، تنها باري بر دوش ما و اثبات خدايي خداوند نمي باشد، بلكه اگر با دقت در آنها نظر شود، منطبق با فطرت خداجو و كمال طلب ما و راه مستقيم تكامل و رسيدن به سعادت و هدف مي باشند و عمل به سفارش و دستورات معصومين(ع) به عنوان كساني كه خود راه سعادت را پيموده اند و با اين راه و آفات و خطرات و موانع آن آشنايي كامل دارند و در واقع تكاليف الهي را به روشني براي ما تفسير و بيان كرده اند ضامن رسيدن به سعادت انساني و الهي است.
بنابراين مي توان گفت تنها راه سعادت دنيا و آخرت آن است كه :
1- انسان صادقانه و خالصانه فرمانهاى خدا را اطاعت و از نواهى او پرهيز نمايد. مهمترين عامل شكوفايي چشم بصيرت و رسيدن به مقام ولايت اين است كه انسان بنده خدا و گوش به فرمان او باشد. تمامي اولياي الهي نيز از همين راه به قدرت علمي و ارادي رسيده اند و اينكه مي شنويد برخي از ايشان طي الارض داشته اند و يا كارهاي خارق عادت ديگر، سرش در اطاعت خداوند است. خالص كردن دين براي خدا.
2- به آنچه خداوند پيش مى آورد؛ مانند فقر و ثروت، سلامت و بيمارى و … راضى باشد و بكوشد از امتحانات الهى سرافراز برآيد. 3- پيوسته به خدا توكل نموده وسعادت و كمال و خير دو جهان را از او طلب نمايد (ضمن تلاش و جديت).
4- همواره در حال خوف و رجا و انابه باشد.
5- از هواهاى نفسانى دورى گزينيد.
عواملي كه مانع پيمودن راه كمال و نيل به سعادت انسان، فراوان است ولي مهمترين آنها عبارتند از:
1. تعلقات دنيوي: تعلقات مادي از موانع بزرگ سعادت انسان است. علاقه افراطي و خارج از چارچوب به مال و ثروت و جاه و مقام و رياست، انسان را از حركت و هجرت و سلوك به سوي سعادت حقيقي كه همان قرب حق است باز مي دارد. قلبي كه با محسوسات انس گرفته و شيفته و دلباخته آنهاست، چگونه مي تواند به طرف سعادت و به عالم بالا، صعود كند؟ دلي كه جايگاه محبت امور فاني دنيوي است چگونه مي تواند تجليگاه انوار الهي باشد؟ حضرت صادق(ع) مي فرمايد: «حب الدنيا رأس كل خطيئه؛ محبت دنيا ريشه هر گناهي است» (بحارالانوار، ج 73، ص 90). .
2. پيروي از هواي نفس: پيروي از هوا و هوس و تمايلات نفساني و خواهش هاي دل مانع بزرگي در راه وصول به سعادت جاويد است.
تمايلات نفساني همانند دودهاي غليظ، خانه دل را تيره و تار مي سازند و چنين دلي لايق تابش انوار پاك معنوي نمي باشد. هواها و هوس ها دايما قلب را آشفته و مضطرب مي سازند و آن را به اين طرف و آن طرف مي كشانند و فرصت خلوت با خدا و انس با او را به قلب نمي دهند. فردي كه شبانه روز به دنبال برآوردن خواسته هاي دلش مي باشد، چه وقت مي تواند از دنيا هجرت كند و از افق طبيعت و ماده به بارگاه قدس ربوبي پر بكشد؟
3. ضعف اراده: سستي اراده وعدم قدرت بر تصميم گيري از موانع بزرگ راه است كه انسان را از شروع در عمل باز مي دارد ضعف اراده خود از پي نبردن به ارزش مقصد والا و سعادت ابدي انسان سرچشمه مي گيرد. اگر انسان به عظمت مقصد و اهميت سعادت خود پي ببرد، به طور جدي وارد عمل مي شود و يأس و نااميدي و سستي را از خويش دور مي سازد.
4. پرحرفي و سخنان غير ضروري و بي فايده: عادت به پرحرفي و بيان حرف هاي ناسنجيده و بيهوده، انسان را از حركت و نيل به سعادت و مقصد باز مي دارد و مانع توجه و حضور قلب مي شود. زياد حرف زدن و پراكنده گويي، فكر را پريشان مي سازد و قدرت انديشيدن صحيح و تشخيص صواب از ناصواب را از انسان مي گيرد. پرحرفي نشانه كم عقلي است. علي(ع) در حديثي مي فرمايد: «اذا تم العقل نقص الكلام؛ وقتي عقل كامل گردد سخن گفتن كم مي شود» (بحارالانوار، ج 71، ص 290). .
5. پرخوري و شكم پرستي: انسان با شكم انباشته از غذا نمي تواند حال عبادت و دعا داشته باشد و طعم مناجات را بچشد. پرخوري باعث قساوت قلب و تحريك شهوت مي گردد. كم خوري و گرسنگي بهترين كمك براي كنترل نفس و شكستن عادت هاي آن مي باشد. زياده روي در غذا باعث تنبلي و كسالت روح و مريضي بدن و بي رغبتي به عبادت و سخت دل و غفلت از ياد خدا مي گردد و صفاي روح و نورانيت و حال خوش معنوي را از انسان مي گيرد.
براي آگاهي بيشتر ر.ك: - انسان و ايمان، شهيد مطهري - ايمان، شهيد دستغيب - خودسازي (تزكيه و تهذيب نفس)، استاد ابراهيم اميني.
موضوعات: بصیرت
[چهارشنبه 1394-10-02] [ 11:31:00 ب.ظ ]