بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
«وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ* الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ؛ به یقین همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى و کاهش در مالها و جانها و میوه ها آزمایش مىکنیم و بشارت ده به صابران. (همان) کسانى که هر گاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند: ما از آنِ خداییم و به سوى او بازمى گردیم». (بقره/ 155 و 156)
چرا خدا مردم را آزمایش مىکند؟
در زمینه مسأله آزمایش الهى بحث فراوان است، نخستین سؤالى که به ذهن مىرسد این است: مگر آزمایش براى این نیست که اشخاص یا چیزهاى مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانى خود بکاهیم؟
اگر چنین است، خداوندى که علمش به همه چیز احاطه دارد و از اسرار درون و برون همه کس و همه چیز آگاه است، غیب آسمان و زمین را با علم بىپایانش مىداند، چرا امتحان مىکند؟ مگر چیزى بر او مخفى است که با امتحان آشکار شود؟!
پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو کرد که: مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایشهاى ما بسیار متفاوت است. آزمایشهاى ما همان است که در بالا گفته شد یعنى براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع «پرورش و تربیت» است.
توضیح این که: در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است. این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مىآزماید. یعنى همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مىگدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مىدهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به کار باغبانى پرتجربه شبیه است که دانههاى مستعد را در سرزمینهاى آماده مىپاشد، این دانهها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مىکنند. تدریجاً با مشکلات مىجنگند و با حوادث پیکار مىنمایند در برابر طوفانهاى سخت، سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مىدهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براى این که از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگهاى مصنوعى مىبرند و در برابر انواع مشکلات: تشنگى، گرسنگى، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار مىدهند تا ورزیده و آبدیده شوند و این است رمز آزمایشهاى الهى.
قرآن مجید به این حقیقت در جاى دیگر تصریح کرده مىفرماید: وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور: «براى این است که خداوند آنچه را در سینه پنهان دارید بیازماید و آنچه را در دل هاى شما است کاملاً خالص گرداند و او به همه اسرار درون شما آگاه است».
امیر مؤمنان على(علیه السلام) تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مىفرماید: وَ إِنْ کانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِی بِها یُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب: «گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولى آنها را امتحان مىکند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد».
یعنى صفات درونى انسان به تنهایى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانى که در لابلاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند.
اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شکوفا نمىشد و میوههاى اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمایان نمىگشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام.