مدیریت بحران ها | ... | |
امام خامنه اي چگونه با مسئله ليبراليسم برخورد كرده اند؟
قطعاً رهبري يک کشور مي تواند در نحوه جهت گيري نظام به سمت ليبراليسم نقش آفرين بوده و كشور را به پرتگاه ليبراليسم سوق دهد و يا از آن نجات دهد و به همين دليل بود كه حضرت امام خميني ره معتقد بودند كه در صورتي كه آقاي منتظري در جايگاه رهبري نظام جمهوري اسلامي ايران قرار بگيرند كشور را عملا به دست ليبرال ها خواهند سپرد كما اينكه شواهد تاريخي نيز حاكي از اين است كه ليبرال ها نيز كه از صحنه سياسي كشور طرد شده بودند تمام چشم اميد خود را به دوران پس از رهبري حضرت امام خميني ره و آغاز رهبري آقاي منتظري كه در آن مقطع قائم مقام رهبري به شمار مي آمدند دوخته بودند كه با استعفاي آقاي منتظري از اين سمت عملا اميد ليبرال ها به ياس تبديل شد . همانگونه كه مشاهده مي شود بسياري از ديدگاههايي كه توسط مقام معظم رهبري ارائه مي شود همچون همراهي عدالت اجتماعي با پيشرفت اقتصادي ، صرفه جويي ، مبارزه با مفاسد اقتصادي ، استفاده از الگوهاي بومي و اسلامي ايراني پيشرفت و … در تعارض آشكار با ايده هاي ليبراليسم اقتصادي و در واقع با هدف تقابل با آنها مطرح شده است .
نگذاريد الگوهاي لائيك يا ليبراليسم غربي يا ناسيوناليسم افراطي يا گرايشهاي چپ ماركسيستي خود را بر شما تحميل كند.اردوگاه شرق چپ فرو ريخت و بلوك غرب فقط با خشونت و جنگ و خدعه بر سر پا مانده و عاقبت خيري براي آن متصور نيست.گذشت زمان به زيان آنها و به سود جريان اسلام است.هدف نهائي را بايد امت واحدهي اسلامي و ايجاد تمدن اسلامي جديد بر پايهي دين و عقلانيت و علم و اخلاق قرار داد(بيانات در نخستين اجلاس بيداري اسلامي 1390/06/26)
[پنجشنبه 1394-09-19] [ 11:45:00 ق.ظ ]
لینک ثابت |
در جنگ سخت هر اقدام غير مسلحانهاي که موجب کاهش آسيب پذيري نيروي انساني، ساختمان ها، تاسيسات، تجهيزات، اسناد و شريان هاي کشور در مقابل عمليات خصمانه و مخرب دشمن گردد، پدافند غيرعامل خوانده مي شود. به بيان سادهتر پدافند غيرعامل، مجموعه اقداماتي است که انجام مي شود تا در صورت بروز جنگ، خسارات احتمالي به حداقل ميزان خود برسد. هدف از اجراي طرحهاي پدافند غيرعامل كاستن از آسيبپذيري نيروي انساني و مستحدثات و تجهيزات حياتي و حساس و مهم كشور عليرغم حملات خصمانه و مخرب دشمن و استمرار فعاليتها و خدمات زير بنايي و تامين نيازهاي حياتي و تداوم اداره كشور در شرايط بحراني ناشي از جنگ است.
هم اکنون جنگ نرم به عنوان آلترنانيو واقعي جنگهاي کلاسيک و نظامي مورد استفاده کشورها و دول متخاصم قرار مي گيرد. نمونه اخير جنگ را مي توان در سطح گسترده در فتنه پس از انتخابات جستجو کرد. جنگ نرم کليه مولفه هاي يک جنگ تمام عيار را براي شکست دادن دشمن داراست. ماهواره ها، سايتهاي ضد اتقلابي، تحليلهاي سياسي هراس انگيز و قطعنامه ها ابزار جنگي دشمن هستند. پدافند عامل اين ابزار نيز ماهواره ها، و سايتهاي خودي و حتي بعضي امور فني مانند ارسال پارازيت و مقابله با سايتهاي مخرب و دروغ پرداز است.
عوارض و پيامدهاي جنگ سخت در شکل تلفات جاني و مالي و از بين رفتن سرمايه هاي ملي قابل مشاهده است. برخلاف جنگ سخت، عوارض جنگ نرم عمدتا با چشم قابل مشاهده نيست. جنگ نرم روي باورهاي عمومي هدف گذاري مي کند. متاسفانه اين عوارض حتي پس از فروکش کردن جنگ نرم در افکار عمومي باقي مي ماند. در صورتي که توجهي جدي به اين عوارض صورت نگيرد، ممکن است در آينده زمينه ساز فتنه و يا جنگ نرم ديگري شود.
پدافند غيرعامل جنگ نرم به مسائلي مي پردازد که موجب کاهش صدمات و شکافها در باورهاي نيک افراد جامعه در حين جنگ و پس از آن شود. اين پدافند ميزان تاثير گذاري حملات نرم را کاهش داده و قدرت بازپروري افکار را در مدت کوتاهي پس از آن افزايش مي دهد.
تفاوت پدافند عامل و پدافند غير عامل جنگ نرم
پدافند عامل مسئول اجراي عمليات بازدارنده بر ضدحملات دشمن است. روي پدافند عامل به سمت دشمن قرار دارد. در جنگ نرم دشمن با ابزارهايي مانند ماهواره ها، فضاي مجازي، اعتصابات و شايعه سازي و امثال آن ضربت خود را وارد مي کند. پدافند عامل وظيفه دارد از اصابت هر يک از حملات به نيروهاي خودي جلوگيري نموده و يا عامل حمله کننده را نابود نمايد . مثلا ارسال پارازيت روي فرکانس ماهواره ها، فيلتر کردن سايتهاي مخرب و يا مقابله با شورشها و اعتصابات براندازنده از موارد پدافند عامل جنگ نرم است. تخريب مسجد ضرار با دستور خداوند متعال در قرآن و توسط پيامبر گرامي اسلام يک مورد از پدافند عامل جنگ نرم است.
پدافند عامل قادر به دفع همه حملات نيست. در مواقعي حملات به هدف اصابت کرده و ايجاد تلفات مي کند. مثلا ماهواره هاي دشمن بدون مانع مشغول شايعه پراکني و ارسال اخبار نادرست هستند. در اين شرايط پدافند غيرعامل براي کاهش تلفات نيروهاي غير رزمي و حفاظت از افکار عمومي موضوعيت پيدا مي کند. مثلا اطلاع رساني بموقع و درست به مردم و روشنگري خواص مي تواند از ميزان تاثير بمباران فرهنگي و خبري دشمن در جنگ نرم جلوگيري کند.
تفاوت پدافند غيرعامل جنگ نرم و فرهنگ سازي
آنچه مسلم است هر دوي پدافند غيرعامل جنگ نرم و فرهنگ سازي، در حوزه افکار، باورها و انديشه هاي مردم فعاليت مي کنند. اگرچه شباهتهايي در روشها و محتواي آنها وجود دارد، ولي از لحاظ کارکرد اجرايي با يکديگر متفاوت هستند. در ذيل به اين تفاوتها اشاره مي کنيم:
1.در فرهنگ سازي به اهداف دراز مدت فرهنگي و زير ساختهاي ذهني و باورهاي مردم پرداخته مي شود که يک امر دراز مدت و تدريجي است. ولي پدافند غير عامل براي امور فرهنگي سريع الانتقال و براي بازسازي سريع انديشه هاي آسيب ديده پس از جنگ نرم براي حفظ بدنه فرهنگي جامعه است. در هنگامه تشديد جنگ نرم فرصتي براي فرهنگ سازي نيست و فقط مي بايستي سريعا جلوي خنثي شدن فکري نيروهاي خودي و عناصر ضعيفتر گرفته شود.
2.در فرهنگ سازي اختلاف سليقه ها و نوع برداشتهاي متفاوت از اوضاع مجاز است. در اين حالت مردم با تعاطي و مراودات فرهنگي و با داشتن سليقه هاي متفاوت در کنار يکديگر زندگي مي کنند. جنگ نرم در صدد تبديل اختلاف سليقه ها به دشمني و معارضه است. پدافند غيرعامل وظيفه دارد شکافهاي ايجاد شده در بين مردم را بسرعت، حتي موقتي، بازسازي کرده و آنها را از هم گسيختگي نجات دهد.
3.وظايف پدافند غيرعامل جنگ نرم موقتي و حتي غيرعادي است. هدف آن است که جلوي تخريب و تلفات بزرگتر گرفته شود. اين همانند آن است که در هنگام وقوع سيل، مردم براي حفاظت از خانه خود که بيشترين اهميت دارد، حاضرند وسايل منزل را در مقابل در قرار داده تا از ورود سيل جلوگيري کرده و خانه را از تخريب نجات دهند. در اين شرايط قرباني کردن بعضي امور داراي اهميت کمتر مجاز است. به عنوان مثال کنترل اطلاع رساني از اين موارد است. اين در حالي است که در فرهنگ سازي، که يک امر دائمي و پايدار است، هيچ چيز فداي چيز ديگر نمي شود.
4.در فرهنگ سازي تربيت براي علم اولويت دارد. اصولا هدف از فرهنگ سازي تربيت و پرورش رفتار و روش زندگي مردم بر اساس آموزه هاي ديني و جامعه مدني است. ولي در پدافند غير عامل، علم، و يا به عبارت ديگر اطلاع رساني به موقع، نسبت به تربيت اولويت دارد. در جنگ نرم فرصتي براي تربيت نيست، بلکه فقط بايد با اطلاع رساني صحيح نقاط خطر را به مردم گوشزد کرد که آماده حوادث پيش رو باشند.
5.آماده سازي پدافند غيرعامل جنگ نرم نيازمند فرهنگ سازي است. مثلا مقاوم سازي افکار عمومي يک کار درازمدت فرهنگي است. در شرايط فتنه و جنگ نرم، افکار مقاوم به عنوان سپر محافظ عمل کرده و ضربات فرهنگي را دفع مي کند.
مردم مي بايستي نسبت به اين تفاوتها توجيه شوند. آنها بايد بدانند شرايط در زمان جنگ نرم و شرايط عادي متفاوت است. در صورتي که اين توجيه صورت نگيرد امکان دارد برداشتهاي نادرستي صورت گيرد که جنبه تخريبي داشته باشد. آنها بايد بدانند اوضاع در جنگ نرم از لحاظ فرهنگي، پرفشار بوده و روشها با زمان عادي تفاوت دارد. اين آمادگي آنها را از شوک مضاعف بازمي دارد.
ضرورت اعلام حالت اضطراري جنگ نرم به مردم
در جنگ سخت بمباران شهرها و احساس ناامني به وضوح قابل لمس است. مردم هم بطور طبيعي براي حفاظت از خود هشدارهاي امنيتي را جدي گرفته و خود را براي حالت جنگي آماده مي کنند.
ولي جنگ نرم حالتي خزنده، فريبکارانه و غير شفاف دارد. بسياري از مردم قادر به درک شرايط جنگ نرم نيستند. فقط افراد بصير و مطلعين مي توانند وقوع جنگ نرم را حتي قبل از وقوع يپش بيني نمايند.
مردم مي بايستي از وقوع جنگ نرم باخبر شده و خود را براي آن آماده کنند. در اين اعلام نبايد آرامش مردم بهم خورده و باعث ترس و دلهره شود. در اين راه، ضمن تقويت روحيه مردم، انجام امور زير لازم است:
1.علائم و نشانه هاي حمله فرهنگي براي مردم توضيح داده شود.
2.نقاط آسيب پذير شناسايي شوند.
3.ويژگيهاي عوامل داخلي دشمن تبيين شود.
4.پناهگاههاي جنگ نرم مانند خواص، روحانيون، مساجد، دانشگاه، مدرسه، بسيج، روزنامه ها، سايتهاي اينترنتي، صدا و سيما و حتي خانواده نيز حالت جنگي گرفته تا در صورت لزوم به ياري افراد آسيب ديده بشتابند.
شناخت نقاط ضربه پذير فرهنگي و اهداف دشمن براي برنامه ريزي پدافند غيرعامل
مسلح کردن جامعه به پدافند غير عامل جنگ نرم نيازمند شناخت نقاط ضعف و نقاطي است دشمن آنها را مورد هدف قرار مي دهد. پس از شناساسي اهداف دشمن مي بايستي نسبت به مقاوم سازي آنها اقدام کرد. در حال حاضر اهداف دشمن در جنگ نرم در امور زير خلاصه مي شود:
1.سست کردن باورهاي ديني و انقلابي مردم.
2.پشيمان کردن مردم از انقلاب
3.تبليغ و ننگ زدايي از سازش با استکبار
4.عادي سازي خودفروختگي سياسي
5.تبليغ مصرفگرايي و تجمل پرستي
6.القاي ترس و خودباختگي و تبليغ ضرورت تسليم و عقب نشيني در مقابل دشمن
7.القاي بي اعتمادي مردم به مسئولين
8.ترساندن از تحريم و انزواي جهاني ايران
9.بزرگنمايي اشکالات کوچک و کوچک نمايي موفقيتهاي نظام
10. القاي وجود بحران در جامعه
نظام در فتنه 88 به پيروزي رسيد. آخرين خاکريزهاي دشمن در 9 دي و 22 بهمن 88 فتح گرديد. اما به تحقيق بايد گفت آنچه فتنه 88 را تا اين اندازه بزرگ کرد، ضعف ما در پدافند غيرعامل بود. فتنه 88 آنقدر سريع و غافلگير کننده بود که تا مدتها افراد را از درک شرايط و پشت پرده ناتوان ساخت. نمونه اين وضعيت را در زمان غصب خلافت اميرالمومنين در ماجراي سقيفه ديديم که چگونه نور ولايت علي در غوغاي عناصر خوش ظاهر به جايي نرسيد تا آنکه پس از 25 سال قدر علي دوباره شناخته شد. درست است که علي بالاخره پس از سالها به قدرت رسيد ولي متاسفانه آثار سوء رفتار خلفاي پيشين در رفتار و اذهان مردم باقي مانده بود. اين رسوبات دوران گذشته باعث شد تا خط امامت و ولايت از جامعه اسلامي دور شود.
پدافند غير عامل جنگ نرم، مردم را هميشه آماده نگاه مي دارد. اين آمادگي فکري مردم باعث ميشود در صورت بروز جنگ نرم براحتي بازي نخورند و با صبر و انديشه راهي را که کمترين خسارت را داشته باشد برگزينند. روشهاي پدافند غير عامل جنگ نرم مي بايستي تضمين کننده موارد زير باشد:
1.اطلاع رساني بموقع براي ايجاد آمادگي دائمي در مردم
2.جلب اعتماد عمومي به منابع اطلاع رساني داخلي
3.تمرکز زدايي و توزيع مراکز اطلاع رساني براي ارائه کمکهاي اوليه جنگ نرم
4.مقاوم سازي فکري مردم براي کاهش خسارات جنگ نرم
5.ايجاد سوء ظن دائمي نسبت به دشمن
6.تقويت اعتماد به نفس مردم به داشته هاي فرهنگي و ملي خود
7.تقويت مسئوليت پذيري نسبت به سرنوشت کشور
موارد فوق روشهاي پدافند غيرعامل است. هريک از اين روشها نيازمند ابزاري است که بتوان بوسيله آنها اين روشها را بکار گرفت. در اينجا به هريک از موارد فوق اشاره و راه حل و ابزارهاي هر يک را بر مي شماريم.
اطلاع رساني بموقع براي ايجاد آمادگي دائمي در مردم
اگر مردم براي حوادث آماده باشند هيچگاه گرفتار شبيخون نمي شوند. غافلگير شدن هميشه تلفات را افزايش مي دهد. لذا يکي از اصول پدافند غيرعامل جنگ نرم ايجاد آمادگي فکري براي کاهش تلفات ناشي از شبيخون جنگ نرم است. شبيخون جنگ نرم به معناي آن است که فردي به يکباره احساس شکست نمايد. مثلا انتخابات 88 با شرکت 85 درصد مردم يک پيروزي بزرگ براي نظام به شمار مي رود. بناگاه گروهي با اعلام تقلب در شب انتخابات، خواستار ابطال آن را مي شوند. اين يعني القاي احساس شکست در ملت بلافاصله پس از يک احساس پيروزي بزرگ.
عوامل داخلي فتنه با کمک حاميان خارجي تدارک يک شبيخون جنگ نرم را ديده بودند. شوک وارد شده ناشي از اين شبيخون باعث گرديد روز 25 خرداد افرادي بدون ديدن عوامل پشت پرده به راه پيمايي عليه انتخابات بپردازند. اين شوک بزرگ بسياري از خواص را نيز در بر گرفت و آنها نيز تا مدتها با اين جريان انحرافي همراهي کردند.
براي آنکه دوباره دچار اينگونه شبيخونها نشويم، لازم است مردم را در جريان اوضاع قرار دهيم. حاکميت بايد خوشيها و سختيها را با مردم بگذراند. محرم دانستن مردم آنها را از بي تفاوتي در مي آورد. بسياري از پنهان کاريها با استدلال اينکه موجب ضربه به انقلاب و ارکان آن مي شود، انصافا توجيهي ندارد. وقتي همه چيز روي دايره باشد و مردم آنها را از اتاق شيشه اي تماشا کنند، آنگاه بسرعت ربط مسائل را تشخيص داده و دچار غافلگيري نمي شوند.
تجربه در تمام دنيا نشان داده است که ملت از پنهانکاري متنفر است و به محض ديدن پنهانکاري احساس بيگانگي کرده و خود را کنار مي کشد. روايتي از ائمه معصومين که مي فرمايد “الناس عدو ما جهلوا. مردم دشمن چيزي هستند که آن را نمي شناسند.” مويد اين تجربه است. لذا در حکومت داري اسلامي بايد اصل بر اطلاع رساني باشد مگر آنگه ضرر بسيار زيادي را به همراه داشته باشد. ثابت شده است براي هر پنهانکاري هزينه اي وجود دارد که دير يا زود بايد پرداخت شود. در شبيخون جنگ نرم همين پنهانکاريها در بدترين زمان آشکار مي شوند که بيشترين خسارت را به افکار عمومي وارد کرده و باعث تشديد بي اعتمادي شده و خسارت جنگ نرم را افزايش مي دهد.
پدافند غيرعامل اطلاع رساني عميق و کامل را براي جلوگيري از غافلگيري و تبديل شدن اطلاعات به ضد اطلاعات، ضروري مي داند. براي اين منظور مي بايستي منابع اطلاع رساني را در جبهه خودي افزايش داده و ضريب درستي تحليل هاي مردم را بالا ببريم. گسترش مطبوعات و رسانه ها، مناظرات سياسي و اقتصادي و اجتماعي و حمايت قوه قضائيه از اطلاع رساني از ضروريات پدافند غير عامل براي ايجاد آمادگي در مردم براي تحليل صحيح مسائل است.
جلب اعتماد عمومي به منابع اطلاع رساني داخلي
مهمترين پارامتر براي جذب مخاطب به منابع اطلاع رساني، ايجاد اعتماد عمومي به آنها است. اعتماد مهمترين نقطه کليدي در پدافند غير عامل جنگ نرم است. دشمن براي خنثي سازي منابع خبري نخست از آنها اعتماد زدايي مي کند. اگر اين مسئله اتفاق بيفتد، هرگونه سرمايه گذاري بي نتيجه خواهد بود. منبع اطلاع رساني غيرقابل اعتماد مانند طناب پوسيده اي است که کسي با آن به چاه نخواهد رفت. يک منبع اطلاع رساني قابل اعتماد داراي ويژگيهاي زير است:
1.حداکثر پوشش نسبت به وقايع داشته باشد. سانسور اعتماد را از بين مي برد. اصولا در دنياي کنوني سانسور تقريبا امکان ندارد. شنيدن خبر از کانال ديگر و نشنيدن از کانال خودي مانند سم عمل مي کند. در صورت خطرناک بودن خبر مي توان در صورت لزوم آنرا با اخبار ديگر تحت الشعاع قرار داد. ولي هيچگاه نبايد خبري را که احتمال انتشار آن از منابع ديگر مي رود، در منبع خودي سانسور کرد.
2.گرايش به نياز مخاطب بيشتر از تامين خواسته حزبي و جناحي باشد.
3.تحليل از خبر جدا شود. بدين معنا که حدالامکان از جهت دار کردن خبر خودداري شود. حتي بي طرفي ظاهري هم خوب است.
4.در شنيدن اخبار، مخاطب هميشه بايد خود را در مقام قاضي احساس کند. مخاطب خود مي بايست نتيجه گيري کند.
5. مقابله با مخالفين (حتي دشمنان) حدالامکان غيرمستقيم و مستند باشد.
تمرکز زدايي و ايجاد مراکز متعدد پناهگاههاي فرهنگي براي ارائه سريع کمکهاي اوليه جنگ نرم
همانگونه که گفته شد اطلاع رساني به موقع بمانند کمکهاي اوليه در جنگهاي سخت ميزان تلفات را را کاهش مي دهد. در هنگام نياز اين اطلاع رساني بايد سريع صورت گيرد تا قبل از آنکه موجب بدبيني و تشويش اذهان شود، فرد را به حالت عادي بازگرداند.
در بحبوحه جنگ صفين يک از سربازان بناگاه به چادر فرماندهي اميرالمومنين آمد و گفت من مردد شده ام. سوالي در مورد توحيد دارم. فردي اعتراض کرد که مگر وسط آتش جنگ جاي اين سوال است. اميرالمومنين فرمود هميشه جاي اين اين سوال است. ما براي پاسخگويي به اين سوالات مي جنگيم. آنگاه ايشان پاسخ آن سرباز را فرمودند.
ترديد در جبهه خودي قدرت جنگيدن را از سرباز سلب مي کند. در صورت عدم پاسخگويي به موقع بسرعت متورم شده و باعث بدبيني شديد مي شود. سرعت پاسخگويي به شبهات در جنگ نرم اولا باعث از رفتن ترديد مي شود. ثانيا از ورود شبهات ديگر جلوگيري مي کند.
تمرکز در اطلاع رساني اوليه جنگ نرم فقط در مواردي خاص پاسخگوست. مردم مايل نيستند جواب تمامي سوالات خود را فقط از يک کانال دريافت نمايند. به همين دليل، تمرکز در اطلاع رساني موجب کاهش تاثير اين کانال مي شود. دشمن هم اگر دريابد که حريف فقط يک منبع اطلاع رساني دارد، آنگاه منتهاي سعي خود را در تخريب آن بکار مي گيرد. در فتنه 88 بجرات مي توان گفت روشنگريهاي رهبر معظم انقلاب آتش فتنه را خواباند. يکي از دلايل هجمه بي سابقه دشمنان و جنبش سبز به ولايت فقيه و شخص رهبر انقلاب، همين تاثير شگرف بيانات ايشان بوده است.
ما بايد تنهايي رهبري انقلاب را در اطلاع رساني يک تهديد تلقي کنيم. فصل الخطاب بودن فرمايشات ايشان از مسئوليت ديگران براي روشنگري کم نمي کند. براي اين منظور بايد منابع اطلاع رساني متعددي را آماده کنيم تا در موقع لزوم به کمک رهبر معظم بيايند.
مراکز پاسخگويي به شبهات مي بايستي به صورت غير متمرکز و توزيع شده باشد تا هر فرد بتواند بنا به مقتضيات خود به آن مراجعه کند. خواص، مساجد، پايگاههاي بسيج، مدارس و خانواده ها و سايتهاي اينترنتي مي توانند کمکهاي اوليه فکري را در زماني کوتاه به افراد مردد بدهند.
خواص در اين ميان اهميت زيادي دارند. خواص بهترين پناهگاه فرهنگي در جنگ نرم هستند. دليل اهميت خواص در سرعت تاثير گفته هاي آنهاست. مدرسه فرهنگ سازي مي کند. ولي نمي تواند به عنوان کمک اوليه جنگ نرم عمل نمايد. خانواده نيز به دليل يکسان بودن فهم اعضا از شرايط موجود نمي تواند پاسخگوي سريع شبهات باشد. مردم به خواص اعتماد دارند. تاثير سخنان خواص مانند رهبر معظم انقلاب ولي در سطحي پايينتر است. آنها مي توانند در اوضاعي که افکار مسموم شده اند و قدرت تحليل را از دست داده اند و عليرغم داشتن قدرت، نمي دانند حق کدام است، راه درست را به مردم نشان داده و افکار آنها را در زماني کوتاه بازپروري کنند.
مقاوم سازي فکري مردم براي کاهش خسارات جنگ نرم
مقاوم سازي فکري مردم يک از عوامل موثر در کاهش تلفات و خسارات جنگ نرم است. مقاوم سازي فکري بدان معناست که افکار عمومي هميشه سپري به همراه داشته باشد تا از ضربات مصون بماند. سپر فکري باعث مي شود که القائات دشمن به باور مردم تبديل نشود. در بهترين حالت، فکر مقاوم، جوسازي هاي دشمن را به عنوان سم تلقي کرده و خود را از آن دور نگاه مي دارد و يا اجازه رسوب شدن در ذهن و تبديل شدن به باور را نمي دهد.
مقاوم سازي فکري يک کار فرهنگي است و بايد در يک پروسه دراز مدت پيگيري شود. ولي کاربرد آن به عنوان پدافند غيرعامل در زمان جنگ نرم است. مسئولين فرهنگي مي بايستي بتوانند نقاط حمله دشمن را پيش بيني کرده و براي هريک جوابي قانع کننده يافته و سپس آن را به باور عمومي تبديل نمايند. مردم بايد بدانند محل استفاده هريک از اين باورها در جنگ نرم کجاست تا بتوانند آنرا بموقع استفاده کرده و از صدمات مصون بمانند.
کلمات حکيمانه از ائمه معصومين و بزرگان اسلام اگر چه کوتاه هستند ولي کليدي طلايي براي زمانهايي هستند که مي توانند اثر معجزه آسايي داشته باشند. مسئولين فرهنگي پس از شناسايي و آموزش نقاط حمله فرهنگي و آثار آنها و روش مقابله آنها، مي بايستي يک جمله کليدي به عنوان کد براي هريک قرار دهند تا در مواقع لزوم با ذکر آن جمله ساده، مردم بتوانند اوضاع را بسرعت تشخيص داده و وظايف خود را انجام دهند. اين همانند کاربرد ضرب المثلها است که يک جمله انسان را از تکرار گفتاري مشروح بي نياز مي کند.
نتيجتا پيشنهاد مي شود براي مقاوم سازي فکري، کلمات و ضرب المثلهاي جديدي رايج شود که با بکار بردن آنها به عنوان پدافند غيرعامل بخشي از آسيبهاي فکري جنگ نرم را برطرف شود.
خوشبختانه مذهب شيعه و آموزه هاي انقلاب اسلامي از نظر مقاوم سازي فکري بسيار غني است. توجه به اين آموزه ها توانسته است شيعه را در طول قرنهاي متمادي از تاثيرات عوامل مخرب در امان نگاه دارد. به عنوان نمونه، به تعدادي از اين آموزه ها اشاره مي کنيم:
1.قران کريم مي فرمايد: “خداوند از مومنين حمايت مي کند.” اين باور باعث مي شود که مومنين بزرگ نمايي دشمن را به هيچ انگارند. دشمن در بسياري از مواقع با بزرگنمايي خود در صدد ترساندن مردم است. اگر مردم باور داشته باشتند که خداي متعال از آنها در مقابل دشمنان حمايت مي کند، ديگر ترسي از دشمن نخواهند داشت.
2.سيد الشهدا زندگي پر ارزش خود را براي اسلام فدا کرد. ما هميشه خطاب به ايشان مي گوييم. “يا ليتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظيما. اي کاش ما با شما بوديم و با شما شهيد شده و به رستگاري مي رسيديم.” اين باور نه فقط ترس از کشته شدن را کاهش مي دهد، بلکه بجاي آن انتظار فوز شهادت را جايگزين مي کند. آيا کسي که اين باور را داشت، از تشرهاي دشمن مي هراسد؟
3.جمله تاريخي امام خميني رحمه الله مبني بر اينکه آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند، ضعف اين قدرت استکباري را در مقابل ملت مسلمان ايران به چالش مي کشد. اين همان ترجمه آيه “ان کيد الشيطان کان ضعيفا” است. سابقه سي ساله انقلاب اين امر را تاييد کرده است. با نگاهي به وضعيت کشورهاي دوست آمريکا و مقايسه آنها با شرايط ايران اين نکته را تاييد مي کند. در صورتي که مردم وظيفه خود را انجام دهند، کاري از آمريکا بر نمي آيد.
4.جملاتي از امام مانند “هرچه فرياد داريد سر آمريکا بکشيد” و “اگر ديديد دشمنان از شما تعريف کردند به خودتان شک کنيد.” ، “پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا مملکت آسيب نبيند."، “اختلاف از شيطان است."، “ميزان حال فعلي افراد است."، از مواردي است که مي توان از آنها به عنوان کد استفاده کرد.
باورهاي ايجاد شده قادر هستند به عنوان معيار تشخيص حق از باطل عمل نمايند. در زماني اوضاع غبارآلود است و مردم حيران از فهم شرايط هستند، اين معيار هاي مانند چراغي روشن، راه درست را نشان مي دهد.
ايجاد سوء ظن دائمي نسبت به دشمن
جمله تاريخي ديگر امام “آمريکا شيطان بزرگ است.” يکي از اصول پدافند غير عامل است. امام اين جمله را با استناد به آيات قرآن متذکر شده است. قرآن مي فرمايد: ” اي مردم! … به تحقيق شيطان دشمن شماست. پس او را دشمن خود بدانيد.” تفسير عيني اين آيه اين است که: “اي مردم ايران! آمريکا دشمن شماست. پس اورا دشمن خود بدانيد.”
قرآن در باره شيطان چه مي گويد:
1.شيطان دشمن قسم خورده انسان است. او هيچگاه با انسان کنار نخواهد آمد.
2.شيطان ظاهري فريبنده دارد و گاهي در شکل خيرخواهي و با وعده هاي زيبا وارد مي شود. او با ظاهري خوش و وعده عمر جاودان باعث فريب آدم و حوا شد و آنها را از بهشت خارج ساخت.
3.شيطان به تدريج انسان را آلوده مي کند. هرکه از ابتدا پا در جاي پاي شيطان گذاشت بداند که او را تا حد انکار خداوند پيش خواهد برد.
4.شيطان در مواقع خطر انسان را تنها گذاشته و از او حمايت نمي کند.
5.شيطان يک مفهوم است. يکي از مصاديق بارز آن ابليس است. هر چيزي که انسان را از راه حق دور کند شيطان است. لذا يک انسان، يک فيلم، يک کانال ماهواره و حتي يک کشور هم مي تواند شيطان باشد.
6.شيطان داراي اعوان و انصار است. قرآن از آنها به عنوان حزب الشيطان نام مي برد. هر يک از اين شياطين به نسبت قدرت طرف مقابل انتخاب مي شوند. گاهي مردم يک شهر توسط يک بچه شيطان اداره مي شوند و گاهي صدها شيطان بزرگ و گوچک تلاش مي کنند تا يکي از اولياء الله مرتکب ترک اولي شود.
7.شيطان در بين مومنين ايجاد اختلاف مي کند.
8.شيطان دوستان خود را از فقر مي ترساند. شيطان حرامخواري را به عنوان تجارت مجاز مي شمارد. اين فريب خودگان شيطان در عمل ضعيف شده و توانايي مقابله را از دست مي دهند.
9.شيطان مريدان خود را هميشه در حالت ترس و وحشت نگاه مي دارد.
10. شيطان تبليغ برهنگي کرده و انسان را وادار به برهنه شدن مي کند و آو را به سمت فحشا و منکر مي برد.
11. شيطان اگر توانست، انسان را فريب مي دهد و اگر نتوانست او را مبتلا به فراموشي و غفلت از ياد خدا ميکند.
12. شيطان دروغ پردازي و شايعه پراکني مي کند.
موارد فوق صراحتا در آيات قرآن ذکر شده است. با کمي تامل در مي يابيم تمامي اين موارد به تمامه در آمريکا و اعوان و انصار آن وجود دارد. کيست که نداند ماهواره هاي مستهجن دشمن تبليغ فحشا و برهنگي کرده و با برنامه هاي کثيف بذر غفلت و انحراف را در مومنين مي کارد. هم اکنون بيش از هشتاد ماهواره و هزاران سايت فارسي زبان مردم را با هر سليقه اي مورد حمله قرار داده اند. به جرات مي توان گفت در روي زمين هيچ ملتي به اندازه ملت ايران مورد تهاجم شبانه روزي قرار نمي گيرد.
اين ماهواره ها علاوه بر اشاعه فحشاء، دروغ پردازي و شايعه پراني گسترده را در برنامه کار خود دارند. تلويزيون هاي بي بي سي فارسي و يا صداي آمريکا از مصاديق بارز بنگاههاي دروغ پرداز و شايعه پراکن است. آنها همواره ملت مومن ما را از حمله و تحريم مي ترسانند.
اعوان و انصار شيطان بزرگ در اروپا و کشورهاي عربي و عناصر داخلي آنها هميشه در صدد ايجاد اختلاف ميان ملت با عناوين اصولگرا و اصلاح طلب، شيعه و سني، روحاني و دانشگاهي، حاکميت و مردم، سنت و مدرنيته، و امثال آن هستند.
آمريکا پس از آنکه استفاده کامل از نوکران خود برد، در مواقع خطر آنها را تنها مي گذارد. ما شکي در سرسپردگي شاه و صدام به آمريکا نداريم. اولي در غربت و دربدري دق کرد و مرد و دومي از سوراخ موش بيرون کشيده شده و به دار آويخته شد.
کشورهاي بسياري، باآنکه دوستي با آمريکا را برخلاف مصلحت کشور خود مي دانند، ولي به جهت هراسي که از آمريکا دارند نه فقط با آن مقابله نمي کنند بلکه در مجبورند با آن همراهي کنند.
اين حملات که به عنوان تهاجم فرهنگي نام برده مي شود از همان ابتداي انقلاب بصورت لاينقطع ادامه داشته است. اوج اين حملات را مي توان در حوادث پس از انتخابات ديد.
امريکا با وجود خصلت شيطاني خود هرگز با ايران کنار نخواهد آمد. لذا ما بايد همواره با سوء ظن به رفتارهاي آن نگاه کنيم. هرگونه اعتماد به آمريکا نشانگر سادگي و فريب خوردگي است. پدافند غيرعامل جنگ نرم، سوء ظن به آمريکا و اعوان انصار آن را در داخل و خارج را به عنوان يک اصل تلقي مي کند. اين بدبيني و سوء ظن در موارد زير کاربرد دارد:
1.بايد مطمئن باشيم ماهواره هاي فارسي زبان خارجي هيچگاه خيرخواه نبوده و هر کدام بخشي از تفکرات و رفتارهاي ما را هدف قرار گرفته است. در اين ميان تفاوتي آنچنان ميان ماهواره هاي سياسي، تفريحي و تبليغي نيست.
2.هرگونه ارتباط و همکاري افراد با اين ماهواره ها را با بدبيني دنبال کنيم. بايد نسبت به سلامت مواضع وانديشه هاي کساني که با اين ماهواره ها و سايت ها مصاحبه کرده بشدت مشکوک باشيم. آمريکا حاضر شده است ده ميليون دلار براي ده دقيقه مصاحبه شهرام اميري بدهد. بدانيم ايرانياني که حقوق بگير اين بنگاهها هستند بي ترديد عمله هاي شيطان هستند.
3.گرفتن جايزه از سازمان هاي صهيونيستي به هر عنوان فريبنده مانند نوبل و حقوق بشر، نه فقط نقطه اعتماد به آنها نيست، بلکه سندي از سرسپردگي آنها به دشمن است. لذا پدافند غير عامل هرگونه مراوده و نشست و برخاست با بنگاههاي تبليغاتي استکباري را نقطه منفي و هشدار دهنده تلقي مي کند.
ذکر اين نکته ضروري است که هرگونه حضور در خارج از کشور، حتي آمريکا، نشان دهنده همکاري با استکبار نيست. چه بسا دوستداران انقلاب اسلامي که سالهاست در اين کشورها زندگي مي کنند. منافقين همکاري خود با بوقهاي استکباري را با اقامت امام خميني در پاريس توجيه مي کنند. ولي حضور موقتي امام در پاريس و مقابله با نظام سرسپرده آمريکا در ايران کجا و اقامت دائم و حقوق بگيري از دشمنان و خصومت با ملت مظلوم ايران کجا!
4.ايران مي داند که رسالت خود را در نهايت بايد به تنهايي انجام دهد و با اميد به فرج بقيه الله به آرامش و اطمينان برسد. لذا در اين راه نبايد از جا ماندن افراد و کشورها نگراني به خود راه دهد. چه بسا کشورهايي که در مقطعي دوست ما هستند و در زماني که به شدت به آنها نيازمنديم در کنار دشمن قرار گيرند. نمونه اين کشورها روسيه است که با رفتار موذيانه خود اعتماد ملت مارا از دست داده است. افرادي هم هستند که تا چندي پيش در زمره خوديها محسوب مي شدند ولي اکنون در اردوگاه دشمن هستند. پدافند غيرعامل دل نبستن دائمي به اين کشورها و افراد را براي مقاوم سازي فکري ملت توصيه مي کند.
5.کساني در داخل حاضر به مرز بندي شفاف با حاميان وايسته به نظان استکباري خود نيستند از کشتي انقلاب پياده شده اند. ديگر نمي توان به مواضع آنها اعتماد کرد.
تقويت اعتماد به نفس مردم به داشته هاي فرهنگي و ملي خود
فرق انسان کريم با لئيم در نوع شناختي است او از خود دارد. لئيم خود را حقير و پست مي داند. ولي کريم در درون احساس عظمت مي کند. احساس عظمت دروني، انسان کريم را از انجام امور پست باز ميدارد.
دشمن در جنگ نرم، با سياه نمايي و تحقير در صدد القاي حقارت در ملت ماست. ملتي که حقير شد تن به هر سازش و پستي مي دهد. ماهواره هاي دشمن عمدتا براي اين منظور راه اندازي شده اند. اين روش فرعوني است که در قرآن به آن اشاره شده است. قرآن روش مديريت فرعون را بر اساس تحقير شخصيت زيردستان اعلام مي کند. قرآن مي فرمايد: “فاستخف قومه فاطاعوه” فرعون قوم خود را خوار و خفيف مي کرد تا آنها را مجبور به اطاعت از خود کند.
پدافند غيرعامل در مقابل وظيفه دارد به تقويت روحيه و افتخار به داشته هاي فرهنگي ملت بپردازد. تلبيغ دفاع از کشور و اسلام، خودباوري علمي و تلاش براي کسب استقلال فرهنگي در اين راستا توصيه مي شود.
نتيجه عمل به اين توصيه آن مي شود که خانواده ها از مشاهده برنامه هاي کثيف ماهواره احساس شرم مي کنند و خود را بزرگتر از آن مي دانند که ايمان و وقت خود را براي ديدن آنها تلف کنند.
تقويت مسئوليت پذيري نسبت به سرنوشت کشور
مسئوليت پذيري براي عکس العمل سريع در زمان جنگ نرم بسيار مهم است. سرعت در حمايت از جريان حق باعث کاهش آسيب به افکار عمومي مي شود. افرادي که سريعتر از ديگران وارد عمل شوند ممکن است صدمات بيشتري را تحمل کنند ولي در عوض باعث جلوگيري از خسارات بزرگتر مي شوند. اين افراد در نزد خداوند از منزلت زيادي برخوردار بوده و اگر گشته شوند در همان لحظه به بهشت رضوان الهي وارد مي شوند.
( منبع : پدافند غيرعامل جنگ نرم ، سعيد معصومي ، سايت الف ، ۱۲ مرداد ۱۳۸۹ )